1. dementia infantilis
زوال عقل در کودکی
2. She is suffering from senile dementia.
[ترجمه ترگمان]او از جنون پیری رنج می برد
[ترجمه گوگل]او از زوال عقل رنج می برد
3. Many people with dementia would rather remain at home than be placed in an institution.
[ترجمه بهروز مددی] بسیاری از افرادی که دچار زوال عقل میباشند در خانه ماندن را به جای بودن در آسایشگاه ترجیح میدهند.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مبتلا به جنون ترجیح می دهند در خانه بمانند تا در یک موسسه
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مبتلا به زوال عقل می توانند در خانه باقی بمانند تا در یک موسسه قرار گیرند
4. The most common form of dementia is Alzheimer's disease.
[ترجمه ترگمان]متداول ترین نوع جنون، بیماری آلزایمر است
[ترجمه گوگل]شایعترین نوع دمانس بیماری آلزایمر است
5. Within the umbrella term "dementia" there are many different kinds of disease.
[ترجمه ترگمان]در اصطلاح چتر \"جنون\" انواع مختلفی از بیماری ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]در درون اصطلاح 'دمانس'، انواع مختلفی از بیماری وجود دارد
6. His dementia advanced rapidly, with further impairment of vision, and the myoclonus became more prominent.
[ترجمه ترگمان]جنون او به سرعت پیشرفت کرد، با آسیب های بیشتر بینایی، و the برجسته تر شد
[ترجمه گوگل]زوال عقل او به سرعت در حال پیشرفت است، با اختلال بیشتر بینایی، و myoclonus بیشتر برجسته شد
7. Table 1 shows where the dementia sufferers were living six months and 12 months after referral to the psychogeriatric service.
[ترجمه ترگمان]جدول ۱ نشان می دهد که افراد مبتلا به جنون در شش ماه و ۱۲ ماه پس از ارجاع به خدمات psychogeriatric زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]جدول 1 نشان می دهد که افراد مبتلا به زوال عقل شانس و 12 ماه پس از ارجاع به خدمات روانشناختی زندگی می کنند
8. He suffered from dementia and schizophrenia.
[ترجمه ترگمان]او از جنون و شیزوفرنی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او از زوال عقل و اسکیزوفرنی رنج می برد
9. Mrs Lenihan, who suffers from dementia is now said to be comfortable in hospital in Oxford.
[ترجمه ترگمان]خانم Lenihan که از جنون رنج می برد اکنون گفته می شود در بیمارستان آکسفورد راحت است
[ترجمه گوگل]خانم لینیان که دچار زوال عقل است، اکنون در بیمارستان آکسفورد راحت است
10. Dementia is the mental disorder most usually associated with the later parts of the life cycle.
[ترجمه ترگمان]Dementia اختلال ذهنی است که اغلب با بخش های بعدی چرخه زندگی مرتبط است
[ترجمه گوگل]دلنوازی اختلال روانی است که معمولا با بخش های بعدی چرخه زندگی مرتبط می شود
11. It seems, this thins out as dementia takes a grip.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این امر به خاطر جنون در چنگال دیوانگی است
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد این مسئله به این معنا نیست که زوال عقل درگیر است
12. The relationship between dementia and mortality remains unclear.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین جنون و مرگ و میر هنوز مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]رابطه بین زوال عقل و مرگ و میر هنوز معلوم نیست
13. Dementia prevalence is higher among those who are physically disabled.
[ترجمه ترگمان]شیوع بیماری در میان افرادی که از نظر فیزیکی ناتوان هستند، بیشتر است
[ترجمه گوگل]شیوع کمردرد در میان افرادی که از لحاظ فیزیکی غیرفعال هستند بالاتر است
14. People with dementia often respond to Reality Orientation and reminiscence or other therapies.
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به زوال عقل اغلب به جهت گیری واقعیت و خاطره یا دیگر درمان ها واکنش نشان می دهند
[ترجمه گوگل]افرادی که مبتلا به زوال عقل هستند، اغلب به موقعیت واقعی و یادآوری یا درمان های دیگر پاسخ می دهند