تباه، کار از کار گذشته، فرسوده، از پا افتاده، بکلی تحلیل رفته، محو شده، دلسرد
washed up
تباه، کار از کار گذشته، فرسوده، از پا افتاده، بکلی تحلیل رفته، محو شده، دلسرد
انگلیسی به فارسی
بکلی تحلیل رفته، محو شده، دلسرد
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: (informal) no longer successful or effective; failed or finished, often after a period of earlier success.
• مشابه: done for
• مشابه: done for
• (2) تعریف: cleaned or scrubbed.
• someone who is washed up is at the end of their career with no prospects for the future; used in informal american english.
پیشنهاد کاربران
بی مصرف
شکست
دلسرد
خرابه
جابجا کردن با جریان اب
دلسرد
خرابه
جابجا کردن با جریان اب
از کار افتادن
Has - been
Has - been
از کار افتاده
Has - been
Has - been
If you are washed up, you are no longer successful and you have no chance of success in the future: The tragedy of being a dancer is that you're all washed up by the time you're 35
به درد نخور، بی مصرف، ناتوان، فرسوده،
If a person or an organization is washed up they will never be successful again
به ته خط رسیدن
This is not a washed up you must keep going.
این تهش نیست تو باید ادامه بدی
@لَنگویچ
به ته خط رسیدن
This is not a washed up you must keep going.
این تهش نیست تو باید ادامه بدی
@لَنگویچ
کلمات دیگر: