کلمه جو
صفحه اصلی

wholeheartedly


wholehearted صمیمی، یکدل، از صمیم دل، قلبا، با تمام دل، صمیمانه، باخاطرجمع

انگلیسی به فارسی

( wholehearted ) صمیمی، یکدل، از صمیم دل


صمیمانه، از صمیم دل، یکدل


انگلیسی به انگلیسی

• heartily, unreservedly; sincerely; enthusiastically; devotedly

جملات نمونه

1. This is a sentiment I wholeheartedly agree with.
[ترجمه ترگمان]این احساسی است که من با تمام وجودم با آن موافق هستم
[ترجمه گوگل]این یک احساس است که من با تمام وجود با آن موافقم

2. I wholeheartedly approve of his actions.
[ترجمه ترگمان]من با صداقت عمل او را تایید می کنم
[ترجمه گوگل]از صمیم قلب اعمالش را تایید می کنم

3. I subscribe wholeheartedly to this theory.
[ترجمه ترگمان]من با تمام وجود به این نظریه ایمان دارم
[ترجمه گوگل]من به طور کامل از این نظریه مشترک هستم

4. I can endorse their opinion wholeheartedly.
[ترجمه ترگمان]من می تونم عقیده شون رو با صداقت تایید کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم نظر خود را با تمام وجود متقاعد کنم

5. She threw herself wholeheartedly into her work.
[ترجمه ترگمان]او با تمام وجود خود را به کار خود انداخت
[ترجمه گوگل]او خود را به طور کامل به کار خود انداخت

6. That's exactly right. I agree wholeheartedly with you.
[ترجمه ترگمان]دقیقا همین طور است من با تمام وجود با تو موافقم
[ترجمه گوگل]دقیقا همینطوره من با تمام وجود با شما موافقم

7. The President said he wholeheartedly embraced the need for further talks on the refugee crisis.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور گفت که او با تمام وجود نیاز به مذاکرات بیشتر در مورد بحران پناهندگان را پذیرفت
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور گفت که او از همه نیاز به مذاکرات بیشتر در مورد بحران پناهندگان پذیرفته است

8. You have to go wholeheartedly into anything in order to achieve anything worth having. Frank Lloyd Wright
[ترجمه ترگمان]شما باید با تمام وجود برای دستیابی به هر چیزی که ارزش داشته باشد، کار کنید فرانک لوید رایت
[ترجمه گوگل]شما باید به هر قیمتی به هر چیزی برای رسیدن به چیزی که باید ارزش داشته باشید فرانک لوید رایت

9. The religious right can not side wholeheartedly with Dole now.
[ترجمه ترگمان]حق مذهبی نمی تواند از صمیم قلب با دول فاصله داشته باشد
[ترجمه گوگل]راستی مذهب اکنون نمی تواند به طور کامل با دال ارتباط برقرار کند

10. Both she and Prince Albert believed wholeheartedly in the value of photography and through their patronage encouraged its early popularity.
[ترجمه ترگمان]هم او و هم شاهزاده آلبرت از صمیم قلب به ارزش عکاسی اعتقاد داشتند و از طریق حمایت از محبوبیت زود محبوبیت آن تشویق شدند
[ترجمه گوگل]هر دو او و پرنس آلبرت عالقمندانه به ارزش عکاسی اعتقاد داشتند و از طریق حمایت خود محبوبیت اولیه خود را تشویق کردند

11. It wasn't a bad one and it plunged wholeheartedly in the general direction of the board.
[ترجمه ترگمان]این چیز بدی نبود و با تمام وجود در مسیر عمومی هیات مدیره غرق شد
[ترجمه گوگل]این یک بد نبود و به طور کلی در جهت کلی هیئت مدیره افتاد

12. Edward, however, was still reluctant to commit himself wholeheartedly to Balliol's cause.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، ادوارد هنوز بی میل نبود که خودش را با کمال صداقت به علت بالیول متعهد کند
[ترجمه گوگل]ادوارد، با این حال، هنوز تمایلی به صمیمیت کامل با دلیل Balliol ندارد

13. Or even if not wholeheartedly within this tradition, to posit some form of violent action as the only solution.
[ترجمه ترگمان]یا حتی اگر با تمام وجود در این سنت وجود نداشته باشد، گونه ای عمل خشونت آمیز را به عنوان تنها راه حل فرض کند
[ترجمه گوگل]یا حتی اگر به طور کامل از این سنت نباشد، برخی از انواع اقدامات خشونت آمیز را به عنوان تنها راه حل قرار می دهد

14. The all important hip-consciousness of Manchester wholeheartedly jerked to the harsh snap of the Linn Drum.
[ترجمه ترگمان]همه consciousness مهم و مهم منچستر، با تمام وجود، با صدای تند و زننده of (لین Drum)به اوج خود رسید
[ترجمه گوگل]همه هیپنوتیزم های مهم منچستر به شکلی کاملا شبیه به ضربه محکم و ناگهانی لامپ درام است

15. I agree wholeheartedly that parents need to be informed of their children's progress.
[ترجمه ترگمان]من با تمام قلب موافقم که والدین باید از پیشرفت فرزندانشان مطلع باشند
[ترجمه گوگل]از صمیم قلب موافقم که والدین باید از پیشرفت فرزندشان مطلع شوند

پیشنهاد کاربران

با تمام وجود

از صمیم قلب
از ته دل

از جان و دل

با تمام وجود، با شش دانگ حواس یا شش دانگ دل، از ژرفنای قلب یا دل


کلمات دیگر: