کلمه جو
صفحه اصلی

masquerade


معنی : بالماسکه، لباس مبدل، تغییر قیافه، رقص با نقاب های مضحک و ناشناس، قیافه ظاهری بخود دادن، به لباس مبدل در امدن
معانی دیگر : جامه ی مبدل، ظاهر قلابی، تظاهر، وانمودسازی، فریبکاری، ریا کاری کردن، تظاهر کردن، مهمانی که در آن رخپوش زنند، لباس و رخپوش برای این مهمانی، سالوس، دورویی، در بالماسکه شرکت کردن، در مهمانی رخپوش داران شرکت کردن

انگلیسی به فارسی

بالماسکه، رقص بانقاب های مضحک وناشناس، تغییرقیافه، به لباس مبدل در آمدن، قیافه ظاهری بخود دادن، لباس مبدل


ملودی، بالماسکه، لباس مبدل، تغییر قیافه، رقص با نقاب های مضحک و ناشناس، قیافه ظاهری بخود دادن، به لباس مبدل در امدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a party or ball at which the guests wear costumes and masks.
مترادف: masked ball, masque
مشابه: carnival, Mardi gras

- The earl had not yet decided on his costume for that evening's masquerade.
[ترجمه ترگمان] کنت هنوز تصمیم نگرفته بود لباس شب را بر تن کند
[ترجمه گوگل] ارل هنوز تصمیم نگرفته بود که لباسش را برای مسابقات شبانه اش انتخاب کند

(2) تعریف: an outward pretense; false outward appearance.
مترادف: fa�ade, front, pretense, show
مشابه: acting, blind, cover, disguise, gloss, guise, mask, mummery, sham

- Her grand display of confidence was merely a masquerade.
[ترجمه ترگمان] ابراز اعتماد به نفس او صرفا یک بالماسکه بود
[ترجمه گوگل] نمایش بزرگ او از اعتماد به نفس، صرفا یک مسنجر بود

(3) تعریف: activity or existence under false pretenses or false identity.
مترادف: imposture, incognito, pose
مشابه: acting, fraud, pretense

- He was arrested for his masquerade as a doctor.
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک دکتر به عنوان یک دکتر دستگیر شده بود
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک پزشک به عنوان پدرومادرش دستگیر شد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: masquerades, masquerading, masqueraded
مشتقات: masquerader (n.)
(1) تعریف: to purposely assume the identity or appearance of another person.
مترادف: impersonate, pose
مشابه: pretend, sham

- She masqueraded as a member of the royal family until her true identity was uncovered.
[ترجمه ترگمان] او تا زمانی که هویت واقعی اش فاش نشد، به عنوان عضوی از خانواده سلطنتی انتخاب شد
[ترجمه گوگل] او تا زمانی که هویت واقعی او کشف شد به عنوان عضو خانواده سلطنتی شناخته شد
- At parties, they masqueraded as a happily married couple, but their closest friends knew the truth.
[ترجمه ترگمان] در مهمانی ها به عنوان یک زوج خوشبخت ازدواج می کردند، اما نزدیک ترین دوستانش حقیقت را می دانستند
[ترجمه گوگل] در مهمانی ها، آنها به عنوان یک زن و شوهر ازدواج شاد با هم جشن گرفتند، اما نزدیک ترین دوستانشان حقیقت را می دانستند

(2) تعریف: to wear a costume or disguise.

- He'll be masquerading as a pirate again this year.
[ترجمه ترگمان] امسال دیگه به عنوان دزد دریایی کار می کنه
[ترجمه گوگل] او در سال جاری به عنوان یک دزد دریایی به عنوان جاسوسی معرفی خواهد شد

• masked ball; assumption of a disguise; impersonation; charade
assume a disguise; attend a masked ball, attend a costume party; impersonate; pose
if you masquerade as something, you pretend to be that thing.

مترادف و متضاد

بالماسکه (اسم)
mask, pageant, costume ball, masquerade, masque, fancy ball, fancy dress ball

لباس مبدل (اسم)
disguise, masquerade, guise

تغییر قیافه (اسم)
disguise, masquerade, guise

رقص با نقاب های مضحک و ناشناس (اسم)
masquerade

قیافه ظاهری بخود دادن (فعل)
masquerade

به لباس مبدل در امدن (فعل)
masquerade

disguise; social occasion for disguises


Synonyms: carnival, circus, cloak, color, costume, costume ball, cover, cover-up, deception, dissimulation, domino, facade, festivity, front, guise, impersonation, imposture, Mardi Gras, mask, masked ball, masking, mummery, personation, pose, pretense, put-on, revel, screen, show, subterfuge, veil


disguise


Synonyms: attitudinize, dissemble, dissimulate, frolic, impersonate, mask, pass as, pass for, pass off, pose, posture, pretend, revel


Antonyms: reveal, unmask


جملات نمونه

His kindness was only a masquerade.

مهربانی او تظاهری بیش نبود.


thieves masquerading as doctors

دزدانی که خود را به عنوان پزشک جا زده بودند


1. his kindness was only a masquerade
مهربانی او تظاهری بیش نبود.

2. Her sorrow is just a masquerade.
[ترجمه ترگمان]اندوه او فقط یک بالماسکه است
[ترجمه گوگل]غم و اندوه او فقط یک مسابقه است

3. He might try to masquerade as a policeman.
[ترجمه ترگمان] ممکنه سعی کنه به عنوان یه پلیس مبارزه کنه
[ترجمه گوگل]او ممکن است سعی کند تا به عنوان یک پلیس دستگیر شود

4. They kept up the masquerade of being happily married for over thirty years.
[ترجمه ترگمان]آن ها در این بالماسکه شرکت کردند و بیش از سی سال با خوشحالی ازدواج کردند
[ترجمه گوگل]آنها بیش از سی سال است که با خوشحالی ازدواج می کنند

5. He was tired of the masquerade and wanted the truth to come out.
[ترجمه ترگمان]او از این بالماسکه خسته شده بود و می خواست حقیقت را بگوید
[ترجمه گوگل]او از مسخره خسته شد و خواست حقیقت را بیرون آورد

6. Envy of the rich could no longer masquerade as love of the poor.
[ترجمه ترگمان]حسد ثروتمندان نمی توانست به عشق فقرا مبدل شود
[ترجمه گوگل]غرور و خوشی از ثروتمندان دیگر نمی تواند به عنوان عشق به فقرا پوشیده شود

7. It was like showing up at the masquerade ball wearing the same costume two years in a row.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که با همان لباس بالماسکه که دو سال پیش همان لباس را پوشیده بود، خودنمایی می کرد
[ترجمه گوگل]این مانند نشان دادن در توپ پوشیده شده است که همان لباس دو سال در یک ردیف بود

8. I slept, dreaming of Masquerade sinking through waves of steel into torrents of fire.
[ترجمه ترگمان]خواب بودم و می دیدم که در میان امواج فولاد فرو می رود و از میان امواج فولاد فرو می رود
[ترجمه گوگل]من خوابیدم، رویای Masquerade را از طریق امواج فولاد در جریان آتش گرفت

9. Dressing up, role playing and masquerade form the conceptual basis of Kahlo's work.
[ترجمه ترگمان]لباس پوشیدن، نقش بازی و بالماسکه، اساس مفهومی کار Kahlo را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]پانسمان کردن، نقش بازی کردن و ملودی، پایه مفهومی کار کالو را تشکیل می دهد

10. I was tired of the masquerade myself - it had gone too far without me meaning it.
[ترجمه ترگمان]من از این بالماسکه خسته شده بودم - بدون من خیلی دور شده بود
[ترجمه گوگل]من خودم از masquerade خسته شدم - خیلی دور بود بدون من به معنای آن بود

11. These also masquerade under the techie names of 10Base- 10Base-2 and 10Base-T respectively.
[ترجمه ترگمان]این ها هم چنین در زیر اسامی techie ۱۰ پایه - ۱۰ و ۱۰ بر T - T شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]این ها همچنین تحت نام های تکنیک های 10Base-10Base-2 و 10Base-T مطابقت دارند

12. Certainly censorship should not be allowed to masquerade as virtuous compromise, but nor should commitment to free speech go unexamined.
[ترجمه ترگمان]مسلما سانسور نباید مجاز باشد که به عنوان مصالحه با فضیلت شروع شود، بلکه نباید تعهد به آزادی بیان را داشته باشد
[ترجمه گوگل]قطعا سانسور نباید به عنوان مصالح فضیلت منعکس شود، بلکه نباید تعهد به آزادی بیان را مورد بررسی قرار داد

13. Am I not your mistress in masquerade . . . Trader?
[ترجمه ترگمان]من معشوقه تو توی masquerade کولی نیستم؟
[ترجمه گوگل]من معشوقه شما در مسابقه نیستم معامله گر؟

14. Time trapped one in a masquerade with costumes of its own choice.
[ترجمه ترگمان]زمان در بالماسکه با لباس های خود در یک بالماسکه گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]زمان در یک مسابقه با لباس های انتخاب خود به دام افتاده است

15. Go to a masquerade ball. Send an invitation to your partner telling her to meet you at a specific spot at the stroke of eight.
[ترجمه ترگمان]به مجلس رقص بالماسکه بروید یک دعوت از طرف شریک خود برای ملاقات با شما در یک نقطه مشخص در ساعت هشت ارسال کنید
[ترجمه گوگل]به یک توپ پوکت بروید ارسال یک دعوت نامه به شریک زندگی خود که او را در یک نقطه خاص از سکته هشت با شما ملاقات کند

پیشنهاد کاربران

خود را به قیافه کسی دیگری درآوردن

identity masquerade جعل هویت

لباس مبدل" بالماسکه

Pretend to be someone else by disguising

a false show or pretence
A Cover - up
play - acting
make - believe
put - on


2.
the wearing of disguise

ضمن صحت الصدور ترجمه ها اصولاً این کلمه که متناسب با کلمات بشرح زیر است:
Disguise
Guise
Sagacity
لطفاً دقت کنید که گرچه این کلمه Mix و مشتق از Mask اخذ شده بسیاری از دوستان به نقاب و بالماسکه ورقص مخصوص اشرافی و به نحویبکه بتوان گفت : فراماسونرها این نوع بازی که درعین حال شاید بیرون از آن محفل و گعهده همدیگر را بشناسند اما در آن جا نباید طبق آنچانکنه بسیار مرموز و بسته مثلاً بنام نظامنامه هست نباید بجزرمز و با توجه به نقاب و علامتها جایگاه همدیگر را نشان بمانند روح نشان دهند. وجالب هست آخرین فیلم
Stanley Kubrick یا درست Queubreick
یا که در زمان خودش جزفیلم های Hits 100 فیلم دنیا کاندیدا و ماندگار بمانند۴ فیلم او ماندگار نیز شد متصرف از تعداد بسیار زیاد بالاترین جوایز باارزش فستیوالها اشاره فرامانسورها و رخ بازی و زیر نقاب در بین خودشان چه میگذرد ( � Eyes Wide Shut� )

نگاه کنید:
منابع• https://www.google.com/amp/s/dictionary.cambridge.org/amp/english/masquerade• https://www.axiomgear.com/products/fenders/accessories/framerunner/• https://retourverslecinema.com/le-dictionnaire-du-cinema/

به مثابه چیزی بودن

در Computer Security به معنای جعل

masquerade ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: دگرنمایی
تعریف: تهدیدی که در آن هستار غیرمجاز با جا زدن خود به عنوان هستار مجاز، به ‏سامانه دسترسی می یابد یا در آن خرابکاری می کند


کلمات دیگر: