کلمه جو
صفحه اصلی

barium


معنی : فلز باریم، فلز دو ظرفیتی
معانی دیگر : (شیمی) باریم (عنصر شیمیایی نقره فام که به صورت کربنات یا سولفات یافت می شود - نشان: ba، وزن اتمی 137/33، شماره ی اتمی: 56، چگالی: 3/5، نقطه ی گداز: 729c، نقطه ی جوش: 1640c)

انگلیسی به فارسی

(شیمی) فلز دو ظرفیتی، فلز باریم


باریم، فلز باریم، فلز دو ظرفیتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a chemical element of the alkaline-earth group that has fifty-seven protons in each nucleus and that is usu. found in compounds such as salts. (symbol: Ba)
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or containing barium or barium sulfate.

- a barium enema
[ترجمه ترگمان] یه تنقیه باریم
[ترجمه گوگل] اناری باریم

• (ba) white metallic element (chemistry)
barium is a soft, silvery-white metal.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] باریم - عنصر شیمیایی نقره فام که به صورت کربنات یا سولفات یافت می شود
[برق و الکترونیک] باریم ( Ba ) عنصر فلزی سفید - نقره ای با عدد اتمی 56 و وزن اتمی 4/137 . واکنش فعالی در برابر هوای مرطوب و دیوکسید کربن دارد . به عنوان عامل گاززدار در لامپهای الکترونی به کار می رود و در صورت آلیاژشدن با نیکل، در کاتدهای داغ الکترون گسیل می کند .

مترادف و متضاد

فلز باریم (اسم)
barium

فلز دو ظرفیتی (اسم)
barium

جملات نمونه

1. The gastrointestinal investigations comprised sigmoidoscopy, barium enema and upper intestinal endoscopy as these are most readily available in the United Kingdom.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات معده و روده شامل sigmoidoscopy، barium enema و روده ای فوقانی بیشتر است، چرا که این مواد به راحتی در انگلستان در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]تحقیقات دستگاه گوارش شامل سیگموئیدوسکوپی ، انما باریوم و آندوسکوپی روده فوقانی است زیرا این موارد در انگلستان به راحتی در دسترس هستند

2. I was in the process of administering a barium enema.
[ترجمه ترگمان]من در فرآیند مدیریت a barium بودم
[ترجمه گوگل]من در حال انجام یک انما باریم بودم

3. A barium enema performed at seven years disease duration showed recurrent polyps.
[ترجمه ترگمان]A barium که در مدت هفت سال انجام شد، polyps بازگشتی را نشان داد
[ترجمه گوگل]یک انما باریم که در هفت سال بیماری انجام شد ، پولیپ های مکرر را نشان داد

4. Barium follow through examination showed a normal mucosal pattern in the graft.
[ترجمه ترگمان]پس از معاینه، یک الگوی mucosal نرمال در the نشان داده شد
[ترجمه گوگل]باریم از طریق معاینه الگوی مخاطی طبیعی در پیوند را نشان داد

5. In the Somogyi-Nelson procedure, barium hydroxide a d zinc sulfate are used to precipitate proteins.
[ترجمه ترگمان]در روش Somogyi - نلسون، سولفات باریم با سولفات روی به پروتیین ها استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در روش Somogyi-Nelson ، هیدروکسید باریم و یک سولفات روی برای رسوب پروتئین ها استفاده می شود

6. Barium follow-through, gastroscopy, sigmoidoscopy, barium enema, abdominal ultrasound scan, and chest radiograph were all normal.
[ترجمه ترگمان]Barium، through، sigmoidoscopy باریم، enema باریم برای اسکن فراصوت و عکس سینه، همه چیز عادی بود
[ترجمه گوگل]پیگیری باریم ، گاستروسکوپی ، سیگموئیدوسکوپی ، تنقیه باریم ، اسکن اولتراسوند شکم و رادیوگرافی قفسه سینه طبیعی بود

7. This study, however, showed increased use of barium meal examinations, from 46 during 1974-to 86 during 1988-9
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مطالعه افزایش استفاده از امتحانات آرد barium را از ۴۶ نفر در طول سال ۱۹۷۴ تا ۸۶ نشان داد
[ترجمه گوگل]با این حال ، این مطالعه افزایش استفاده از معاینات وعده غذایی باریم را نشان می دهد ، از 46 مورد در سال 1974 به 86 مورد در طی سالهای 1988-9

8. If dysphagia persisted despite dilatation, barium swallow examination was undertaken to assess the oesophageal lumen.
[ترجمه ترگمان]اگر dysphagia با وجود dilatation پافشاری می کرد، باریم swallow برای ارزیابی the oesophageal انجام شد
[ترجمه گوگل]اگر دیسفاژی علی رغم اتساع همچنان ادامه داشته باشد ، برای ارزیابی لومن مری معاینه بلع باریم انجام شد

9. A barium meal confirmed a hiatus hernia but the chest pain continued to infiltrate my left arm.
[ترجمه ترگمان]یک غذای باریم برای قطع کردن فتق قطع شد، اما درد سینه همچنان به داخل بازوی چپم فرو رفت
[ترجمه گوگل]یک وعده غذایی باریم فتق هیاتوس را تأیید کرد اما درد قفسه سینه همچنان به بازوی چپ من نفوذ کرد

10. Barium studies seem to be insensitive to microscopic involvement and may detect only more severe cases.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مطالعات باریوم نسبت به مشارکت میکروسکوپی حساس بوده و ممکن است تنها موارد شدیدتر را شناسایی کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مطالعات باریم نسبت به درگیری میکروسکوپی حساس نیستند و ممکن است فقط موارد شدیدتری را تشخیص دهند

11. Of course, if colonoscopy is used instead of barium enema there would be no need for a separate sigmoidoscopy.
[ترجمه ترگمان]البته، اگر کولونوسکپی به جای سولفات باریم به کار رود، نیازی به a جداگانه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]مسلماً ، اگر از کولونوسکوپی به جای انزال باریم استفاده شود ، دیگر نیازی به سیگموئیدوسکوپی جداگانه نخواهد بود

12. In the other 14 patients, barium studies of the small and large intestine did not show any mechanical obstruction.
[ترجمه ترگمان]در دیگر ۱۴ بیمار، باریم در روده کوچک و بزرگ هیچ گونه انسداد مکانیکی را نشان نداد
[ترجمه گوگل]در 14 بیمار دیگر ، مطالعات باریم روی روده کوچک و بزرگ هیچ انسداد مکانیکی را نشان نداد

13. Barium meal showed a filling defect in the prepyloric region.
[ترجمه ترگمان]غذای باریوم یک نقص پر کننده را در منطقه prepyloric نشان داد
[ترجمه گوگل]کنجاله باریم یک نقص پر کننده در منطقه پیش گرمایی نشان داد

14. A barium meal showed no definite abnormality.
[ترجمه ترگمان]غذای باریم هم ناهنجاری مشخصی نداشت
[ترجمه گوگل]یک وعده غذایی باریم هیچ ناهنجاری مشخصی نشان نداد

15. A small bowel barium meal and colonoscopy were performed in eight cases and gastric endosonography was performed in one patient.
[ترجمه ترگمان]یک غذای روده کوچک و کولونوسکپی در هشت مورد انجام شد و endosonography شکمی در یک بیمار انجام شد
[ترجمه گوگل]وعده غذایی باریم روده کوچک و کولونوسکوپی در هشت مورد و آندوسونوگرافی معده در یک بیمار انجام شد


کلمات دیگر: