کلمه جو
صفحه اصلی

sailboat


معنی : قایق بادبانی، کشتی بادبانی، کشتی بادی
معانی دیگر : قایق بادبانی، کشتی بادبانی، کشتی بادی

انگلیسی به فارسی

قایق بادبانی، کشتی بادبانی، کشتی بادی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a boat driven mainly by sails.

• boat equipped with sails that catch wind to create propulsion
a sailboat is the same as a sailing boat; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] قایق بادبانی - کشتی بادبانی

مترادف و متضاد

a boat propelled with wind by sailcloth


قایق بادبانی (اسم)
sailor, sailer, sailboat

کشتی بادبانی (اسم)
sailboat, windjammer

کشتی بادی (اسم)
sailboat

Synonyms: bark, brig, brigantine, catamaran, clipper, craft, cutter, dory, gaff-rigged sailboat, galleon, galley, jack, ketch, pinnace, ragboat, schooner, ship, skiff, sloop, Sunfish, tall ship, vessel, windjammer, wooden boat, yacht, yawl


جملات نمونه

1. the sailboat came down spanking before the breeze
قایق بادی که به سرعت در نسیم حرکت می کرد سر رسید.

2. the sailboat was scudding along over the waves
قایق بادی با سرعت بر روی امواج می لغزید.

3. a fair-weather sailboat
کشتی بادبانی ویژه ی هوای ملایم (که در هوای بد نمی شود از آن استفاده کرد)

4. the wind was strong and the sailboat kept heeling to the left
باد قوی بود و قایق بادبانی مرتبا به چپ خم می شد.

5. to cruise the persian gulf in a sailboat
با کشتی بادبانی خلیج فارس را نوردیدن

6. In such a strong wind the sailboat kept heeling to the left.
[ترجمه ترگمان]قایق بادبانی با چنان بادی قوی قایق را به سمت چپ هدایت می کرد
[ترجمه گوگل]در چنین باد قوی بادبان قایقرانی به سمت چپ ادامه داد

7. The sailboat swayed on the stormy sea.
[ترجمه ترگمان]قایق بادبانی روی دریای توفانی تاب می خورد
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی در دریای طوفانی غرق شد

8. The toy sailboat danced on the pond.
[ترجمه ترگمان]قایق بادبانی به روی برکه danced
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی اسباب بازی بر روی استخر رقصید

9. The sailboat skimmed the water.
[ترجمه ترگمان]قایق بادبانی از آب گذشت
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی آب را از بین می برد

10. The stormy sea engulted the small motor sailboat.
[ترجمه ترگمان]دریای توفانی، قایق موتوری کوچک را تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]دریای طوفانی موتور کوچک قایق بادبانی را گرفت

11. Remember the scene below deck on a sailboat, up against a dresser?
[ترجمه ترگمان]صحنه زیر عرشه رو با یه قایق بادبانی یادته؟
[ترجمه گوگل]به خاطر صحنه زیر عرشه بر روی یک قایق بادبانی، در برابر یک لباس پوشیدنی بنویسید؟

12. Jean is being carried toward Smuttynose on a sailboat piloted by her brother-in-law, Rich.
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان در یک قایق ماهیگیری به سوی Smuttynose حمل می شود که توسط برادرش ثروتمند، ثروتمند، هدایت می شود
[ترجمه گوگل]جین به سمت Smuttynose بر روی یک قایق بادبانی که توسط برادرزاده او، Rich ساخته شده است، حمل می شود

13. A small sailboat draws close and Captains Peleg and Bildad, both old sea salts, reluctantly leave.
[ترجمه ترگمان]یک قایق بادبانی کوچک نزدیک می شود و ناخدا په لگ و بیل داد هم با بی میلی از آنجا بیرون می روند
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی کوچک نزدیک می شود و Captains Peleg و Bildad، هر دو نمک دریا قدیمی، با تمسخر ترک

14. The strong wind made the sailboat keel over and the passengers fell into the water.
[ترجمه ترگمان]باد شدید قایق بادبانی را درست کرد و مسافران وارد آب شدند
[ترجمه گوگل]باد قوی بادگیر قایقرانی را پر کرد و مسافران به آب افتادند

15. The sailboat keeled over in the storm.
[ترجمه ترگمان]قایق واژگون شده توی طوفان
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی در طوفان به سر می برد

16. A "Felucca" is the traditional Nile sailboat, unchanged since the time of the pharaohs.
[ترجمه ترگمان]یک قایق بادبانی سنتی رود نیل است که از زمان فراعنه تغییر نکرده است
[ترجمه گوگل]'Felucca' قایق بادبانی سنتی نیل است، بدون تغییر از زمان فرعون ها

پیشنهاد کاربران

نوعی قایق

American English
sailboat : قایق بادبانی
sailing ship : کشتی بادبانی

sailboat ( حمل ونقل دریایی )
واژه مصوب: قایق بادبانی 1
تعریف: قایقی که براثر نیروی فشار باد بر بادبان ها به حرکت درمی آید


کلمات دیگر: