1. incoherent scattering
(شیمی) پراکندگی ناهمدوس
2. incoherent waves
امواج ناهمدوس
3. the bereaved man's incoherent words
سخنان پرت و پلای مرد داغدیده
4. his english is very incoherent
انگلیسی او خیلی نامفهوم است.
5. The man was almost incoherent with fear.
[ترجمه ترگمان]مرد از ترس تقریبا مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]این مرد تقریبا با ترس ناسازگار بود
6. He was confused and incoherent and I didn't get much sense out of him.
[ترجمه ترگمان]او گیج و آشفته بود و من هیچ احساسی از او نداشتم
[ترجمه گوگل]او اشتباه گرفته و ناسازگار بود و من از او حس خوبی نداشتم
7. The talk she gave was incoherent and badly prepared.
[ترجمه ترگمان]حرف های او نامربوط و badly بود
[ترجمه گوگل]بحثی که به او داد، ناخوشایند و به شدت آماده بود
8. To the listener, this music is incoherent and formless.
[ترجمه ترگمان]این موسیقی برای شنونده، نامفهوم و مبهم است
[ترجمه گوگل]به شنونده، این موسیقی غیرمنتظره و بی پروا است
9. She broke off, incoherent with anger.
[ترجمه ترگمان]با عصبانیت حرفش را قطع کرد
[ترجمه گوگل]او شکست خورد، ناخودآگاه با خشم
10. The old man became incoherent as the disease got worse.
[ترجمه ترگمان]به تدریج که بیماری بدتر می شد، پیرمرد دچار incoherent می شد
[ترجمه گوگل]وقتی که بیماری بدتر می شود، پیر مرد ناسازگار می شود
11. Muttering something incoherent, he moved away.
[ترجمه ترگمان]زیر لب چیزی نامفهوم زمزمه کرد و دور شد
[ترجمه گوگل]جفت کردن چیزی غیرمعمول، او دور رفت
12. She was incoherent and incapable of unassisted movement.
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانست جلو حرکت خود را بگیرد
[ترجمه گوگل]او ناسازگار بود و ناتوان از جنبش بدون حمایت بود
13. But the present, incoherent system does need reform.
[ترجمه ترگمان]اما در حال حاضر، سیستم نامربوط به اصلاحات نیاز دارد
[ترجمه گوگل]اما سیستم کنونی و ناسازگار نیاز به اصلاحات دارد
14. Last fall, Republicans offered an incoherent critique.
[ترجمه ترگمان]پاییز گذشته، جمهوری خواهان یک انتقاد incoherent ارائه کردند
[ترجمه گوگل]سقوط گذشته، جمهوریخواهان نقد غیدهای را ارائه دادند
15. One man was incoherent with grief.
[ترجمه ترگمان]یک مرد با غم و اندوه سخن می گفت
[ترجمه گوگل]یک مرد با غم و اندوه ناسازگار بود
16. To the listener, such music is incoherent and formless.
[ترجمه ترگمان]برای شنونده، این موسیقی بی ربط و مبهم است
[ترجمه گوگل]به شنونده، چنین موسیقی غیرمنتظره و بی فایده است
17. Harris gave rambling, incoherent answers to questions about the case.
[ترجمه ترگمان]هریس به سوالات نامربوط و نامربوط به سوالات در مورد این پرونده اشاره کرد
[ترجمه گوگل]هریس به سوالاتی درباره این پرونده پاسخی بی نظیر داد