کلمه جو
صفحه اصلی

salamander


معنی : سمندر، یکجور سوسمار یا مارمولک
معانی دیگر : (موجود افسانه ای که معتقد بودند در آتش زندگی می کند) سمندر، آذرتش، (علم کیمیا) روحی که در آتش زندگی می کند، آتش روان، (جانور شناسی) مارمولک، چلپاسه (انواع جانوران دوزیست دست و پادار از راسته ی caudata)

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) سمندر، یکجور سوسمار یا مارمولک


سالاماندر، سمندر، یکجور سوسمار یا مارمولک


انگلیسی به انگلیسی

• (zoology) tailed amphibian from the order caudata found in warm temperate climates (resembles a small lizard)

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a variety of small amphibians that have a long tail and moist scaleless skin, and that look like lizards.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سالاماندر

مترادف و متضاد

سمندر (اسم)
firedrake, salamander, phoenix

یکجور سوسمار یا مارمولک (اسم)
salamander

جملات نمونه

1. The salamander, who now barely moved, could never have moved fast.
[ترجمه ترگمان]سمندر salamander که حالا به سختی تکان می خورد، هرگز نمی توانست سریع حرکت کند
[ترجمه گوگل]سلماندر، که در حال حاضر به سختی نقل مکان کرد، هرگز نمی توانست سریع حرکت کند

2. P. S. My substitute for Woozle is a salamander in the washroom.
[ترجمه ترگمان]P جانشین من برای Woozle، یک سمندر salamander در دستشویی است
[ترجمه گوگل]P S جایگزین من برای Woozle یک سلماندر در حمام است

3. The dusky salamander lives in the southern Appalachian Mountains, and likes to stay at home.
[ترجمه ترگمان]این سمندر تیره در کوه های Appalachian جنوبی زندگی می کند و دوست دارد در خانه بماند
[ترجمه گوگل]سمندر خیش دار در کوه های آپالاچی جنوبی زندگی می کند و دوست دارد در خانه بماند

4. Characters: Tadpoles, Chicks, Mother Hen, Shrimp, Frog, Salamander, Crab, Tortoise, Baby tortoise and Goldfish.
[ترجمه ترگمان]شخصیت: tadpoles، Chicks، مادر مرغ، Shrimp، قورباغه، Salamander، Crab، لاک پشت، لاک پشت، لاک پشت، لاک پشت و لاک پشت
[ترجمه گوگل]شخصیت های Tadpoles، جوجه ها، مرغ مادر، میگو، قورباغه، سالاماندر، خرچنگ، لاک پشت، لاک پشت بچه و ماهی قرمز

5. They found that salamander regeneration begins when a clump of cells called a blastema forms at the tip of a lost limb.
[ترجمه ترگمان]آن ها دریافتند که بازسازی سمندر زمانی شروع می شود که یک دسته از سلول ها با نوک دست از دست رفته شکل blastema تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]آنها دریافتند که بازسازی سلماندر زمانی شروع می شود که یک دسته از سلول ها به شکل شکم در انتهای اندام گمشده شکل می گیرند

6. European cave - dwelling aquatic salamander with permanent external gills.
[ترجمه ترگمان]cave های آبی ساکن اروپا با شکاف های خارجی دائمی
[ترجمه گوگل]غار اروپایی - سمندر آبی ساکن با گیلان های خارجی دائمی

7. Year design ability is raise giant salamander 8000 end, crop amounts to 20000 kilograms.
[ترجمه ترگمان]توانایی طراحی سال، یک سمندر غول پیکر ۸۰۰۰ ساله را به میزان ۲۰۰۰۰ کیلوگرم افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]توانایی طراحی سالیانه این است که سالاماندر غول پیکر 8000 را به پایان برساند، محصول به 20000 کیلوگرم می رسد

8. Salamander Space Marines are raised from the populace of Nocturne, a deadly volcanic world.
[ترجمه ترگمان]نیروی دریایی سمندر Space از جمعیت nocturne، یک دنیای آتشفشانی مرگبار بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]تفنگداران دریایی فضایی Salamander از جمعیت نوترونی، جهان آتشفشانی مرگبار است

9. The salamander experiment also yielded a direct correlation between survival and violacein concentration.
[ترجمه ترگمان]آزمایش سمندر همچنین همبستگی مستقیمی بین بقا و غلظت violacein ارایه داد
[ترجمه گوگل]آزمایش سالامنر باعث ایجاد همبستگی مستقیم بین بقا و غلظت ویروسئسین شد

10. "The surrounding salamander cells that contain the algae often have several mitochrondria bordering the algal symbiont, " Kerney says, pointing to a TEM image.
[ترجمه ترگمان]Kerney به تصویر TEM اشاره می کند و می گوید: \" سلول های surrounding که شامل جلبک ها هستند اغلب چندین mitochrondria در نزدیکی موجودات algal دارند \"
[ترجمه گوگل]Kerney می گوید: 'سلولهای سلمان مرموز که حاوی جلبک هستند، اغلب میتوکرندریای چندگانه را دارند که در محدوده سمیبیون جلبک قرار دارند '

11. A maroon - and - orange salamander stalks across my path - a miniature dinosaur on a mission.
[ترجمه ترگمان]ساقه های salamander maroon و نارنجی در طول مسیر من - یک دایناسور کوچک بر روی یک ماموریت
[ترجمه گوگل]یک مارمولک سیاه و سفید نارنجی در مسیر من - دایناسور مینیاتوری در ماموریت است

12. Any of more than 40 salamander species (family Salamandridae) prevalent in the southeastern U. S. and Mexico and also found in Asia and Great Britain.
[ترجمه ترگمان]هر یک از ۴۰ گونه salamander (خانواده Salamandridae)در جنوب شرقی ایالات متحده شایع است اس و مکزیک و همچنین در آسیا و بریتانیا نیز یافت می شوند
[ترجمه گوگل]هر کدام از بیش از 40 گونه سلمانی (خانواده Salamandridae) که در جنوب شرقی ایالات متحده آمریکا و مکزیک شایع شده و همچنین در آسیا و بریتانیا یافت می شود

13. The Mexican axolotl (pronounced ACK-suh-LAH-tuhl) salamander has the rare trait of retaining its larval features throughout its adult life.
[ترجمه ترگمان]The مکزیکی (تلفظ شده ACK - suh - LAH)یک ویژگی نادر حفظ ویژگی های لاروی آن در طول زندگی بزرگسالی خود است
[ترجمه گوگل]آکولوتل مکزیک (تلفظ آکین-سح-LAH-tuhl) سلماندر ویژگی نادری را برای حفظ ویژگی های لاروی در طول زندگی بزرگسالش دارد

14. European salamander having dark skin with usually yellow spots.
[ترجمه ترگمان]salamander اروپایی که دارای پوست تیره و معمولا خال های زرد بودند
[ترجمه گوگل]علف کش اروپایی دارای پوست تیره با نقاط معمولا زرد است

15. A striking new species of lungless salamander has been found living in a small stream in the Appalachian foothills of the US.
[ترجمه ترگمان]یک گونه جدید قابل توجه از lungless salamander در یک رودخانه کوچک در دامنه \"آپالاچیان\" آمریکا یافت شده است
[ترجمه گوگل]گونه های جدیدی از گونه های بدون سرخ مایل به قرمز وجود دارد که در یک جریان کوچک در زیرپایگاه های آپالاچی ایالات متحده زندگی می کنند

پیشنهاد کاربران

سمندر


کلمات دیگر: