کلمه جو
صفحه اصلی

washbasin


معنی : تشتک، طشت، لگن دستشویی
معانی دیگر : washbowl لگن دستشویی

انگلیسی به فارسی

( washbowl ) لگن دستشویی


دستشویی، لگن دستشویی، طشت، تشتک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a basin to hold water for use in washing one's hands and face or small articles of clothing.

• bowl, washbowl, sink
a washbasin is a large basin for washing your hands and face, usually with taps for hot and cold water.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دستشویی

مترادف و متضاد

تشتک (اسم)
basin, washbasin

طشت (اسم)
laver, washbasin, tub

لگن دستشویی (اسم)
sink, washbasin, washbowl

جملات نمونه

1.
دستشویی،کاسه ی دستشویی

2. this washbasin is made of china
این دستشویی از چینی ساخته شده است.

3. There's a mirror above the washbasin.
[ترجمه نورزاده] یک آینه بالای روشویی هست
[ترجمه ترگمان]یه آینه بالای لگن هست
[ترجمه گوگل]یک آینه بیش از دستشویی وجود دارد

4. There is a ring of scum in the washbasin.
[ترجمه ترگمان]یه حلقه کثافت توی دست شویی هست
[ترجمه گوگل]حلقه ای از سرامیک در دستشویی وجود دارد

5. The washbasin had a small chip.
[ترجمه ترگمان]او یک تراشه کوچک داشت
[ترجمه گوگل]دستشویی یک تراشه کوچک داشت

6. There is a hole in my washbasin and the water is running away.
[ترجمه ترگمان]در دست my سوراخی وجود داره و آب داره از بین میره
[ترجمه گوگل]یک سوراخ در دستشویی من وجود دارد و آب در حال فرار است

7. In the mirror over the washbasin she applies pancake makeup, lipstick and eyeliner, and combs her hair.
[ترجمه ترگمان]در آیینه ای که روی دست شویی قرار دارد آرایش کلوچه ای، رژلب و eyeliner را اعمال می کند و موهایش را شانه می کند
[ترجمه گوگل]در آینه بیش از دستشویی، آرایش پنکیک، رژ لب و خط چشم را اعمال می کند و موهایش را شانه می کند

8. The guard usually sat by the washbasin in the hall, his hat balanced on his knee.
[ترجمه ترگمان]نگهبان معمولا کنار دست شویی در سرسرا نشسته بود و کلاهش روی زانویش بود
[ترجمه گوگل]گارد اغلب توسط صندلی حمام در سالن نشسته است، کلاه او متعادل است روی زانو

9. Moab is my washbasin, upon Edom I toss over Philistia I shout in triumph.
[ترجمه ترگمان]آب و مو هم به دست شویی من است و بر فراز Philistia معلق می مانم و با پیروزی فریاد می زنم
[ترجمه گوگل]موآب کابین من است، پس از Edom من پرتاب بیش از فیلیستا من در پیروزی فریاد می زنم

10. The washbasin shall be made of easy - to - clean and impervious material.
[ترجمه ترگمان]به دست شویی (به دست شویی)از مواد پاک و غیرقابل نفوذ اصلاح شده
[ترجمه گوگل]دستشویی باید از مواد تمیز و غیر قابل نفوذ ساخته شود

11. Moab is my washbasin, upon Edom I toss my sandal ; over Philistia I shout in triumph.
[ترجمه ترگمان]آب مو آب به دست من رسیده و من صندل هام را می اندازم هوا و در حال پیروزی فریاد می زنم
[ترجمه گوگل]Moab washbasin من است، پس از Edom من ساندویچ من؛ بیش از فیلیستای من پیروز می شوم

12. It paddled uncomfortably in a washbasin half filled with fresh water.
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی به طرف لگن شویی رسیده بود که نصف آن با آب تازه پر شده بود
[ترجمه گوگل]آن را در ناحیه دستشویی پر از آب شیرین به طور غیرمعمول کم کرد

13. Bring me a washbasin and a pail.
[ترجمه ترگمان]یک لگن و یک طشت به من بده
[ترجمه گوگل]من یک دستشویی و بطری بیاورید

14. Our main products include toilet, washbasin, bidet, cabinet, urinal, faucet, bathtub and other bathroom accessories.
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی ما شامل دستشویی، washbasin، bidet، کابینت، لگن، شیر آب، وان حمام، وان حمام و سایر لوازم حمام هستند
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی ما عبارتند از توالت، دستشویی، بیتی، کابینه، ادرار، شیر، حمام و سایر لوازم حمام

15. Do not put shelves or bathroom cabinets immediately above the washbasin.
[ترجمه ترگمان]قفسه های حمام یا حمام را فورا بالای دست شویی قرار ندهید
[ترجمه گوگل]قفسه ها یا کابینت های حمام را بلافاصله بالای ظرفشویی قرار ندهید

پیشنهاد کاربران

لگن دست شویی

سنگ روشویی

کاسه دست شور

رو شویی


کلمات دیگر: