1. finally the police captured their quarry
بالاخره پاسبان ها شخصی را که در تعقیبش بودند دستگیر کردند.
2. The hunters lost sight of their quarry in the forest.
[ترجمه ترگمان]شکارچیان در جنگل quarry خود را گم کردند
[ترجمه گوگل]شکارچیان چشم انداز معدن خود را در جنگل از دست دادند
3. There's a burst water main in Quarry Road.
[ترجمه ترگمان]یک انفجار بزرگ آب در جاده ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]یک ردیف آب پشت سر هم در Road Quarry وجود دارد
4. Briefly, the hunter and his quarry glared at each other.
[ترجمه ترگمان]شکارچی و his به یکدیگر خیره شدند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، شکارچی و معدن او در یکدیگر یکدیگر را تماشا کردند
5. This mountain was the site for a quarry.
[ترجمه ترگمان]این کوه، محل معدن سنگ بود
[ترجمه گوگل]این کوه، محل برای معدن بود
6. The photographers pursued their quarry through the streets.
[ترجمه ترگمان]عکاسان quarry را در خیابان ها تعقیب می کردند
[ترجمه گوگل]عکاسان از طریق خیابان ها، معدن خود را دنبال می کنند
7. The policeman watched his quarry go into a bar.
[ترجمه ترگمان]پلیس معدن را تماشا می کرد که به بار می رفت
[ترجمه گوگل]پلیس تماشای معادن خود را به یک نوار می دهد
8. Quarry tiles are a popular kitchen flooring.
[ترجمه ترگمان]کاشی های مورد نظر کاشی های کف آشپزخانه هستند
[ترجمه گوگل]کاشی های معدنی کف آشپزخانه محبوب هستند
9. A pall of yellow smoke hung over the quarry.
[ترجمه ترگمان]پرده دود زرد رنگ بالای معدن را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]یک بطری از دود زرد روی این معدن افتاد
10. The hounds are getting close to their quarry.
[ترجمه ترگمان]سگ ها دارند به quarry نزدیک می شوند
[ترجمه گوگل]شکارچیان نزدیک به معادن خود می روند
11. Each sentence seems a quarry of rich meditations.
[ترجمه ترگمان]هر جمله یک معدن of غنی است
[ترجمه گوگل]هر جمله به نظر می رسد معدن مدیتیشن های غنی است
12. The few that did live near the quarry tended to wander off hurriedly in the opposite direction whenever they saw a nome.
[ترجمه ترگمان]چند نفری که در کنار معدن زندگی می کردند، با شتاب در جهت مخالف حرکت می کردند و هر وقت یک nome را می دیدند، با شتاب در جهت مخالف حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]چند نفر که در نزدیکی معدنکاری زندگی میکردند، هر زمان که نوم را دیدند، به سرعت به سمت مقابل حرکت کردند
13. Traditionally, flooring is of flagstones or quarry tiles, softened by rugs or matting.
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی کفپوش چوبی یا کاشی های معدنی است که با فرش یا matting نرم می شود
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، کفپوش از سنگ فرش یا کاشی های معدنی، نرم شده توسط فرش یا مات کردن است
14. In a disused limestone quarry we tackled one of these obstacles safely, once we had been told how to do it.
[ترجمه ترگمان]در یک معدن سنگ آهک متروکه، وقتی به ما گفته شد که چگونه این موانع را انجام دهیم، به طور ایمن از یکی از این موانع عبور کردیم
[ترجمه گوگل]در یک معدن سنگ آهک غیرقانونی، ما با ایمن بودن یکی از این موانع را کنار گذاشتیم، زمانی که ما گفته شد که چگونه این کار را انجام دهیم
15. The site is a former quarry which is now managed for wildlife, informal recreation, environmental education and timber production.
[ترجمه ترگمان]این محل یک معدن سنگ معدن است که در حال حاضر برای حیات وحش، تفریح غیر رسمی، آموزش محیط زیست و تولید الوار مدیریت می شود
[ترجمه گوگل]این سایت یک معدن سابق است که در حال حاضر برای حیات وحش، تفریح غیر رسمی، آموزش زیست محیطی و تولید چوب مدیریت می شود