1. potential barrier
سد پتانسیل،سد تانش
2. racial barrier
موانع (جداسازهای) نژادی
3. crash barrier
نرده ی کنار جاده (برای جلوگیری از سقوط اتومبیل و غیره)،دیواره
4. an impenetrable defensive barrier
مانع دفاعی غیرقابل عبور
5. the horse topped the barrier
اسب از روی مانع رد شد.
6. dense forests interposed a great barrier ahead of us
جنگل های انبوه مانع بزرگی را جلو ما ایجاد کردند.
7. two countries that are separated by a barrier
دو کشوری که تنفر و عدم اعتماد موجب جدایی آنها شده است
8. The Sahara Desert is a natural barrier between North and Central Africa.
[ترجمه حسین] بیابان ساهارا یک مانع طبیعی بین شمال و مرکز آفریقا است
[ترجمه ترگمان]بیابان صحرا یک مانع طبیعی بین آفریقای شمالی و مرکزی است
[ترجمه گوگل]صحرای صحرا یک مانع طبیعی بین شمال و مرکز آفریقا است
9. Show your ticket at the barrier.
[ترجمه ترگمان]بلیت را به دروازه نشان بده
[ترجمه گوگل]بلیط خود را در مانع نشان دهید
10. Problems with childcare remain the biggest barrier to women succeeding at work.
[ترجمه ترگمان]مشکلات مربوط به مراقبت از کودکان، بزرگ ترین مانع برای موفقیت زنان در سر کار هستند
[ترجمه گوگل]مشکلات مربوط به مراقبت از کودکان همچنان بزرگترین مانعی برای موفقیت زنان است
11. The mountains form a natural barrier between the two countries.
[ترجمه ترگمان]کوه ها یک مانع طبیعی بین دو کشور تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]کوه ها یک مانع طبیعی بین دو کشور را تشکیل می دهند
12. She took a step nearer to the barrier.
[ترجمه ترگمان]قدمی به سد برداشت
[ترجمه گوگل]او یک گام نزدیکتر به مانع قرار گرفت
13. The trees formed a dark and impenetrable barrier .
[ترجمه ترگمان]درخت ها یک مانع تاریک و نفوذناپذیر تشکیل می دادند
[ترجمه گوگل]درختان یک مانع تاریک و غیر قابل نفوذ ایجاد کردند
14. The angry crowds would not keep back the barrier.
[ترجمه ترگمان]جمعیت خشمگین مانع جلو رفتن مانع نمی شد
[ترجمه گوگل]جمعیت عصبانی این مانع را حفظ نخواهد کرد
15. Unemployment figures have broken through the three million barrier.
[ترجمه vszv] آمار بیکاری از مرز سه میلیون نفر ردشده
[ترجمه ترگمان]ارقام بیکاری از سه میلیون مانع شکسته شده است
[ترجمه گوگل]آمار بیکاری از طریق سه میلیون برابر مانع شده است
16. The mountains acted as a natural barrier to the spread of the disease.
[ترجمه ترگمان]کوه ها به عنوان یک مانع طبیعی برای شیوع بیماری عمل می کنند
[ترجمه گوگل]کوه ها به عنوان یک مانع طبیعی برای گسترش بیماری عمل می کنند
17. We went snorkelling along the Great Barrier Reef.
[ترجمه ترگمان]در امتداد جزیره Great به راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما در امتداد ریف دیواری بزرگ رفت و آمد داشتیم
18. There was an impassable barrier between the white race and the one which they had reduced to slavery.
[ترجمه ترگمان]میان نژاد سفید و کسی که به بردگی کشیده شده بودند، سد غیرقابل عبور بود
[ترجمه گوگل]مانعی غیر قابل نفوذ بین نژاد سفید و آنکه آنها را به بردگی کاهش داده بود وجود داشت
19. Duties and taxes are the most obvious barrier to free trade.
[ترجمه ترگمان]عوارض و عوارض مهم ترین مانع برای تجارت آزاد هستند
[ترجمه گوگل]وظایف و مالیات آشکارترین مانع برای تجارت آزاد است