کلمه جو
صفحه اصلی

racking


عذاب دهنده، سخت

انگلیسی به فارسی

عذاب دهنده ،سخت


قفسه بندی، دندانه دار کردن، سخت بازپرسی کردن از، روی چنگک گذاردن، بشدت کشیدن


انگلیسی به انگلیسی

• a racking pain or emotion is one which you feel very strongly.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لاریز - هسته گیر - آشغالگیری

جملات نمونه

1. A racking cough convulsed her whole body.
[ترجمه ترگمان]یک سرفه وحشتناک تمام بدنش را به لرزه درآورد
[ترجمه گوگل]یک سرفه قفسه دار تمام بدن او را تشخیص داد

2. I've been racking my brains to remember his name.
[ترجمه ترگمان]به مغزم فشار اوردم تا اسمش رو به یاد بیارم
[ترجمه گوگل]من مغزم را قفل کرده ام تا اسمش را به خاطر بسپارم

3. Deep racking sobs shook his whole body.
[ترجمه ترگمان]هق هق نفس عمیق تمام بدنش را تکان داد
[ترجمه گوگل]طغیان دندانه دار عمیق تمام بدن خود را تکان داد

4. All night I have been tossing and turning racking my brains to think what could have possessed the young man to kill himself.
[ترجمه ترگمان]تمام شب به این فکر افتاده بودم که چه چیزی ممکن است آن مرد جوان را بکشد و خود را بکشد
[ترجمه گوگل]تمام شب من از بین رفته بودم و مغزم را قفل می کردم تا فکر کنم چی می توانست جوان را به قتل برساند

5. She was now shaking with long, racking sobs.
[ترجمه ترگمان]او حالا با هق هق طولانی و طولانی می لرزید
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر با لرزیدن طولانی، لگد زدن تکان می خورد

6. I've been racking my brains all day but I can't for the life of me remember her name.
[ترجمه ترگمان]تمام روز مغزم را سوراخ کرده ام، اما نمی توانم به خاطر زندگی کردن اسمش را به یاد بیاورم
[ترجمه گوگل]من تمام روز مغزم را قفل کرده ام اما نمی توانم زندگی خودم را به خاطر بسپارم

7. Specialised lighting, racking systems and display units have all been installed.
[ترجمه ترگمان]سیستم های روشنایی، سیستم های racking و دستگاه های نمایش همگی نصب شده اند
[ترجمه گوگل]روشنایی های تخصصی، سیستم های قفسه بندی و واحد های صفحه نمایش نصب شده اند

8. Which left Fabia racking her brains to think of how next best to get through to the woman.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود به ذهن او خطور کرد که چگونه ممکن است برای رسیدن به آن زن به بهترین نحو ممکن به ذهن او نفوذ کند
[ترجمه گوگل]فابیا که فایا را ترک کرد، مغز او را محکم کرد تا فکر کند که چطور بهترین زن زن را انتخاب کند

9. The racking sobs didn't last long; she was too afraid that fitzAlan would recover and come after her.
[ترجمه ترگمان]گریه زیاد طول نکشید، او بیش از آن ترسیده بود که مبادا دوباره حالش خوب شود و به دنبالش بیاید
[ترجمه گوگل]طغیان قفسه ها طولانی نبود؛ او بیش از حد ترسید که fitzAlan بهبود می یابد و بعد از او می آیند

10. The steel racking is used to support wall and roof cladding and is an integral part of the system.
[ترجمه ترگمان]از فولاد ضد زنگ برای حمایت از روکش دیوار و روکش سقف استفاده می شود و بخش جدایی ناپذیر از سیستم است
[ترجمه گوگل]قفسه فلزی برای حمایت از روکش های دیوار و سقف مورد استفاده قرار می گیرد و بخشی جدایی ناپذیر از سیستم است

11. They sat in silence, racking their brains for the name of the road.
[ترجمه ترگمان]در سکوت نشستند و به خاطر نام راه به مغز خود فشار آوردند
[ترجمه گوگل]آنها سکوت کردند، مغزهایشان را به نام جاده می گذاشتند

12. I waved back, racking my brains to remember who she was.
[ترجمه ترگمان]برایش دست تکان دادم، مغزم را فشار دادم تا به یاد بیاورم که او چه کسی بود
[ترجمه گوگل]من پشت سر گذاشتم، مغزم را قفل کردم تا یادم بماند که او چه بود

13. Some, such as Levi's and McDonald's, are racking up higher sales growth overseas than at home.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها مانند لوی's و مک دونالد رشد فروش بالاتری در خارج از کشور دارند تا در خانه
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها مانند Levi's و McDonald's، رشد فروش بیشتری را در خارج از کشور انجام می دهند تا در خانه

14. India while not racking up such an impressive score beat Japan 3-0.
[ترجمه ترگمان]هند در حالی که به چنین امتیاز چشمگیری دست نیافت، ژاپن را ۳ بر ۰ شکست داد
[ترجمه گوگل]هند در حالی که این مسابقه قابل توجهی نیست، ژاپن 3-0 را شکست داد

پیشنهاد کاربران

racking ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: ریسمان همبندی
تعریف: ریسمانی که از آن برای همبندی دو طناب استفاده می کنند


کلمات دیگر: