1. aneroid barometer
بارومتر خشک
2. the stock market is a barometer of the economic conditions
بورس سهام معیاری برای سنجش وضع اقتصادی است.
3. The barometer has been steady for three days now.
[ترجمه ترگمان] الان سه روز دیگه barometer ثابت مونده
[ترجمه گوگل]فشار سنج برای مدت سه روز ثابت شده است
4. This survey is considered to be a reliable barometer of public opinion.
[ترجمه ترگمان]این تحقیق، یک معیار قابل اعتماد برای افکار عمومی محسوب می شود
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی به عنوان یک شاخص سنجش قابل اعتماد از افکار عمومی محسوب می شود
5. Infant mortality is a reliable barometer of socio-economic conditions.
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر نوزادان، شاخصی مطمئن از شرایط اجتماعی - اقتصادی است
[ترجمه گوگل]مرگ و میر نوزادان یک محرک قابل اعتماد از شرایط اجتماعی-اقتصادی است
6. The arrow on the barometer was pointing to'stormy ".
[ترجمه ترگمان]تیری که در فشارسنج نشان داده بود به سوی \"طوفانی\" اشاره داشت
[ترجمه گوگل]فلش بر روی فشار سنج به 'stormy' اشاره کرد
7. Infant mortality is a highly sensitive barometer of socio - economic conditions.
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر نوزادان، شاخصی بسیار حساس از شرایط اجتماعی - اقتصادی است
[ترجمه گوگل]مرگ و میر نوزادان یک سنجش بسیار حساس از شرایط اجتماعی - اقتصادی است
8. He tapped the barometer and noted where the needle was pointing.
[ترجمه ترگمان]او به the زد و متوجه شد که عقربه دارد به نقطه ای اشاره می کند که عقربه دارد به آن اشاره می کند
[ترجمه گوگل]او بارومتر را بچرخانید و اشاره کرد که در آن سوزن اشاره دارد
9. The barometer marked a continuing fall in atmospheric pressure.
[ترجمه ترگمان]The افت فشار اتمسفر را نشان داد
[ترجمه گوگل]فشارسنج نشان داد که کاهش فشار اتمسفری همچنان ادامه دارد
10. The arrow on the barometer was pointing to "Stormy".
[ترجمه ترگمان]پیکان در سنج به \"Stormy\" اشاره داشت
[ترجمه گوگل]فلش بر روی فشار سنج اشاره به "طوفانی" بود
11. But if the past is any barometer, her image may shift with the issues of the moment.
[ترجمه ترگمان]اما اگر گذشته any باشد، تصویر او ممکن است با مسائل لحظه تغییر کند
[ترجمه گوگل]اما اگر گذشته هر بارومتر باشد، تصویر او ممکن است با مسائل لحظه ای تغییر کند
12. The barometer had dropped like a plumb weight.
[ترجمه ترگمان]barometer بیش از حد وزن کم کرده بود
[ترجمه گوگل]فشارسنج مانند یک وزن شیبان افتاده است
13. Royal portraiture appears to be a barometer of the state of the art.
[ترجمه ترگمان]پرتره سلطنتی به نظر می رسد که شاخصی از وضعیت هنر است
[ترجمه گوگل]پرتره های سلطنتی به نظر می رسد یک سنجش از وضعیت هنر است
14. Applications for building permits are a barometer of future construction activity.
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای مجوزهای ساختمان، شاخصی برای فعالیت های ساخت آتی است
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی برای مجوز های ساختمانی یک فشار سنج از فعالیت های ساخت و ساز در آینده است
15. The barometer was down to twenty eight.
[ترجمه ترگمان]The تا بیست و هشت سالگی پایین آمده بود
[ترجمه گوگل]فشار سنج تا بیست و هشت است