1. As a teacher, she had a reputation for eccentricity.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک معلم، او از eccentricity شهرت داشت
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک معلم، دارای شهرتی برای بی نظمی بود
2. Arthur was noted for the eccentricity of his clothes.
[ترجمه ترگمان]آرتور به علت the لباس هایش مشهور شد
[ترجمه گوگل]آرتور برای بی ثمر بودن لباس هایش اشاره کرد
3. Kate's mother had a reputation for eccentricity.
[ترجمه ترگمان]مادر کیت به خاطر eccentricity شهرت داشت
[ترجمه گوگل]مادر کیت به خاطر بی ثمر بودن شهرت داشت
4. She is unusual to the point of eccentricity.
[ترجمه ترگمان]غیر معمول است که رفتار عجیب و غریبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]او غیر عادی است به نقطه عطف
5. His eccentricity now extends to never washing or changing his clothes.
[ترجمه ترگمان]eccentricity او اکنون به شستن و یا تعویض لباس هایش ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]بی نظیری او اکنون به شستن یا تغییر لباس هایش ادامه می دهد
6. He soon exhibited signs of eccentricity.
[ترجمه ترگمان]به زودی آثار eccentricity را نشان داد
[ترجمه گوگل]او به زودی نشانه های بی ثمر بودن را نمایش داد
7. Halley's comet has an eccentricity of about 0. 9675 permitting it to visit us every 76 years.
[ترجمه ترگمان]ستاره دنباله دار هیلی در حدود ۰ ۹۶۷۵ اجازه می دهد هر ۷۶ سال یک بار به ما مراجعه کند
[ترجمه گوگل]ستاره دنباله دار هالی یکی از بی نظیری از 9675 است که به ما اجازه می دهد هر 76 سال یک بار از ما دیدن کند
8. She often witnessed his eccentricity in full flow at the customers who came into his antiques shop.
[ترجمه ترگمان]او اغلب شاهد ناهم محوری با جریان کامل به مشتریانی بود که وارد مغازه antiques شدند
[ترجمه گوگل]او اغلب شاهد بی نظمی او در جریان کامل در مشتریان که به فروشگاه عتیقه فروشی خود آمد
9. They were both unconventional to the point of eccentricity, their actions incomprehensible to ordinary beings.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها خلاف قانون ناهم محوری بودند، عمل آن ها برای موجودات عادی غیرقابل درک بود
[ترجمه گوگل]آنها هر دو غیر متعارف بودند به نقطه عطف، اقدامات خود را غیر قابل درک به موجودات عادی
10. For all his eccentricity, he had impressed me as a most intelligent man.
[ترجمه ترگمان]برای همه eccentricity او مرا به عنوان یک مرد بسیار باهوش قرار داده بود
[ترجمه گوگل]برای همه او بی نظیری، او را به عنوان یک انسان هوشمند تر تحت تاثیر قرار داده بود
11. Any orbital eccentricity produced by the collapse must have been subsequently removed by tidal forces.
[ترجمه ترگمان]هر گونه eccentricity مداری که توسط فروپاشی تولید می شود باید توسط نیروهای جزر و مد حذف شود
[ترجمه گوگل]هر زلزله زدایی از طریق فروپاشی، باید بعدا توسط نیروهای جزر و مدی برداشته شود
12. Without stage drama, her eccentricity blossomed, and drew Jack and Rob into it.
[ترجمه ترگمان]بدون نمایش تئاتر، eccentricity her شد و جک و راب را به درون آن کشید
[ترجمه گوگل]بدون نمایشنامه درام، بی نظیری او شکوفا شد و جک و راب را به آن زدند
13. Britain's eccentricity is not entirely harmless.
[ترجمه ترگمان]ناهم محوری بریتانیا کاملا بی ضرر نیست
[ترجمه گوگل]بی تردید بریتانیا کاملا بی ضرر نیست
14. They were both unconventional to the point of eccentricity.
[ترجمه ترگمان]هر دو به خاطر eccentricity غیر معمول به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها هر دو غیر متعارف به نقطه خارج از مرکزیت بودند