کلمه جو
صفحه اصلی

gasoline


معنی : بنزین، گازولین
معانی دیگر : (آمریکا) بنزین (gasolene هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

گازوئیل، بنزین، گازولین


گازولین، (آمریکا) بنزین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a volatile, flammable liquid of hydrocarbons, derived from petroleum and used primarily as fuel for internal-combustion engines.

• flammable liquid mixture derived from petroleum (used as fuel, etc.), (also gasolene)
gasoline is the same as petrol; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] بنزین
[خودرو] بنزین
[شیمی] بنزین (gasolene هم می نویسند)
[عمران و معماری] بنزین
[مهندسی گاز] بنزین
[زمین شناسی] گازولین نوعی ماده ی فرار نفتی که از تقطیر هیدرو کربنها به وجود می آید

مترادف و متضاد

Synonyms: diesel fuel, gasohol, juice, oil, petrol, propellant


بنزین (اسم)
benzine, gasoline, petrol, gas, gasolene

گازولین (اسم)
gasoline, gasolene

fuel


جملات نمونه

1. gasoline is highly combustible
بنزین بسیار قابل اشتعال است.

2. gasoline not only burns easily but it is also explosive
بنزین نه تنها به راحتی می سوزد بلکه منفجر نیز می شود.

3. gasoline tank
باک بنزین

4. a gasoline engine drives the motorboat
موتور بنزینی قایق موتوری را به حرکت در می آورد.

5. leaded gasoline
بنزین سرب دار

6. reformed gasoline
بنزین بازساخته

7. we siphoned gasoline from the tank
از باک ماشین (با لوله) بنزین کشیدیم.

8. the combustion of gasoline in the engine
سوختن بنزین در موتور

9. the cyclic structure of gasoline molecules
ساختمان حلقوی مولکول های بنزین

10. the downward trend in gasoline prices
قیمت رو به کاهش بنزین

11. the principle of a gasoline engine is internal combustion
احتراق درونی اصل کار موتورهای بنزین سوز است.

12. a fuel-efficient car uses less gasoline
اتومبیل کم مصرف بنزین کمتری مصرف می کند.

13. the production and distribution of gasoline
فرآوری و پخش بنزین

14. this car consumes too much gasoline
این ماشین خیلی بنزین مصرف می کند.

15. this truck burns too much gasoline
این کامیون خیلی بنزین می سوزاند.

16. we are running low on gasoline
بنزین مان دارد ته می کشد.

17. diesel fuel is more viscous than gasoline
سوخت موتور دیزل از بنزین گران روتر است.

18. the government hiked the price of gasoline
دولت قیمت بنزین را بالا برد.

19. this valve regulates the flow of gasoline
این سوپاپ جریان بنزین را تنظیم می کند.

20. tighten the screw so that no gasoline can escape
پیچ را سفت کن تا بنزین خارج نشود.

21. this car burns an inordinate amount of gasoline
این اتومبیل مقدار زیادی بنزین مصرف می کند.

22. they slapped 10 cents on the price of gasoline
قیمت بنزین را ده سنت بالا بردند.

23. she had sense enough not to smoke near the gasoline
اینقدر عقلش می رسید که در مجاورت بنزین سیگار نکشد.

24. Unleaded gasoline rose more than a penny a gallon.
[ترجمه ترگمان]بنزین به اندازه یک گالن بنزین از دست داده بود
[ترجمه گوگل]بنزین بدون سرب بیش از یک پوند گالن افزایش یافت

25. I siphoned the gasoline out of the car into a can.
[ترجمه ترگمان]بنزین را از ماشین بیرون می دادم و به قوطی آب می دادم
[ترجمه گوگل]من بنزین را از ماشین بیرون آوردم و آن را به یک کاسه کشیدم

26. Two pence a litre is coming off the price of petrol/gasoline.
[ترجمه ترگمان]دو پنس در لیتر از قیمت بنزین یا بنزین در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]دو پانصد لیتر قیمت بنزین / بنزین است

27. Certain truck gasoline tanks can rupture and burn in a collision.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مخازن بنزین می توانند در یک برخورد گسیختگی ایجاد کرده و آن ها را بسوزانند
[ترجمه گوگل]بعضی از مخازن بنزین کامیون می توانند در یک برخورد با شکست مواجه شوند

28. Republicans went on the offensive over soaring gasoline prices.
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهان بر خلاف قیمت های فزاینده بنزین، به این حمله ادامه دادند
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان به دنبال افزایش قیمت بنزین رفتند

29. Gasoline prices are 14% below the peak level they hit in November.
[ترجمه ترگمان]قیمت بنزین ۱۴ % پایین تر از میزان پیک در ماه نوامبر است
[ترجمه گوگل]قیمت بنزین 14 درصد پایین تر از سطح اوج آن در ماه نوامبر است

30. Gasoline is distilled from crude oil.
[ترجمه ترگمان]گازوییل از نفت خام distilled
[ترجمه گوگل]بنزین از نفت خام است

پیشنهاد کاربران

Also gasolene

گازوئیل . . .

بنزین، سوخت


کلمات دیگر: