1. sail against the wind
1- خلاف جهت باد کشتی رانی کردن 2- با مشکلات روبرو بودن،به مخالف برخوردن (near to the wind sail هم می گویند)
2. sail close to the wind
1- (کشتی) در جهت باد حرکت کردن 2- صرفه جویی کردن
3. sail through (something)
(با موفقیت یا سهولت) انجام دادن،گذراندن
4. sail under false colors
1- (کشتی) زیر پرچم دروغین (که حق استفاده از آنرا ندارد) حرکت کردن 2- تظاهر کردن،دغلکاری کردن،وانمود کردن،هویت جعلی به کار بردن
5. the sail gave a flap as the wind died
هنگام فروکش باد،بادبان ((تپی)) صدا کرد.
6. in sail
(کشتی) با بادبان های افراشته (یاگسترده)
7. make sail
1- بادبان ها را افراشتن (گستردن) 2- (مسافرت دریایی) آغاز کردن
8. set sail
1- (برای عزیمت) بادبان ها را گستردن 2- (سفر دریایی) آغاز کردن
9. set sail
(کشتی) حرکت کردن،بادبان گشودن
10. under sail
در حال حرکت،با بادبان های گسترده
11. a two-day sail to bushehr
مسافرت دریایی دو روزه به بوشهر
12. in full sail
با بادبان های کاملا افراشته
13. crowd (on) sail
(کشتی بادبانی) شمار زیادی بادبان افراشتن (برای زیاد کردن سرعت)
14. take in sail
بادبان ها را کمی جمع کردن (برای کاهش سرعت یا فشار باد)
15. how many days' sail is it from bushehr to abaddan?
با کشتی از بوشهر به آبادان چند روز طول می کشد؟
16. the age of sail
دوران کشتی های بادبانی
17. to douse a sail
بادبان را پایین کشیدن
18. to middle a sail
بادبان کشتی را از وسط تا کردن
19. the storm split our sail in the middle
توفان بادبان ما را از وسط درید.
20. to go for a sail
با کشتی به گردش رفتن
21. we made a fast sail
تند حرکت کردیم.
22. bighting the canvas of a sail
محکم بستن پارچه ی بادبان
23. there wasn't even a single sail in sight
حتی یک کشتی هم به چشم نمی خورد.
24. We set sail at high tide.
[ترجمه ترگمان]ما در مد بالا بادبان کشیدیم
[ترجمه گوگل]ما در جزر و مد بالا قرار می گیریم
25. He resolutely hacked off the cable and the sail slipped down.
[ترجمه ترگمان]با عزمی راسخ کابل را خاموش کرد و بادبان لغزید
[ترجمه گوگل]او قطعا کابل را هک کرد و بادبان پایین رفت
26. Ease out the large sail or we shall be blown over!
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ را شل کن وگرنه منفجر خواهیم شد!
[ترجمه گوگل]بادبان بزرگ را از بین ببرید یا ما باید از بین برود!
27. She is the first woman who navigates a sail crossing the English Channel.
[ترجمه ترگمان]او اولین زنی است که با کشتی از کانال انگلیس عبور می کند
[ترجمه گوگل]او اولین زن است که در حال عبور از دریای عبور از کانال انگلیسی است
28. We discerned a sail on the horizon.
[ترجمه ترگمان]ما یک بادبان در افق تشخیص دادیم
[ترجمه گوگل]ما در یک افق دیدیم
29. The sail of the little boat swung crazily from one side to the other.
[ترجمه ترگمان]بادبان قایق کوچک دیوانه وار از یک طرف به طرف دیگر تاب می خورد
[ترجمه گوگل]بادبان قایق کوچک از یک طرف به سمت دیگر به آرامی چرخید
30. The wind bellied ( out ) the sail.
[ترجمه ترگمان]باد با شکم باد حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]باد باد (بیرون) بادبان