(کالبدشناسی) پاشنه ی پا، پاشنا، بسل، آهک
calx
(کالبدشناسی) پاشنه ی پا، پاشنا، بسل، آهک
انگلیسی به فارسی
(کالبدشناسی) پاشنه‌ی پا، پاشنا، بسل
(خاکستر یا پودر خاکستر‌مانندی که پس از تکلیس فلز باقی می‌ماند) کالکس، آهک
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: calces, calxes
حالات: calces, calxes
• : تعریف: the crumbly ash remaining after a metal or mineral has undergone controlled heating.
• lime
دیکشنری تخصصی
[شیمی] 1- کلسیم اکسید2- (خاکستر یا پودر خاکستر مانندى که پس از تکلیس فلز باقی می ماند) کالکس
[زمین شناسی] آهک
[زمین شناسی] آهک
جملات نمونه
1. When the calx was further heated to a higher temperature it turned back into mercury.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the به دمای بالاتر گرم شد، به عطارد برگشت
[ترجمه گوگل]هنگامی که کلکس بیشتر به دمای بالاتر گرم می شود، آن را به جیوه تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که کلکس بیشتر به دمای بالاتر گرم می شود، آن را به جیوه تبدیل می کند
2. Some A000 calx not renowned 4x ahead the structure, dormitory's two degrees verification completes.
[ترجمه ترگمان]برخی از A۰۰۰ که ۴ x جلوتر از ساختار شناخته می شوند، تایید دو درجه خوابگاه را تکمیل می کند
[ترجمه گوگل]برخی از A000 calx 4 برابر ساختار پیش رو نیستند، دو درجه تأیید کامل خوابگاه
[ترجمه گوگل]برخی از A000 calx 4 برابر ساختار پیش رو نیستند، دو درجه تأیید کامل خوابگاه
3. and calcium (Ca) is named after calx, the Latin word for lime.
[ترجمه ترگمان]و کلسیم (Ca)بعد از calx، کلمه لاتین for نامگذاری شده است
[ترجمه گوگل]و کلسیم (کلسیم) به نام کلسیم نامیده می شود، کلمه لاتین برای آهک
[ترجمه گوگل]و کلسیم (کلسیم) به نام کلسیم نامیده می شود، کلمه لاتین برای آهک
4. He heated liquid mercury in air, and it turned into a red powder, known as the red calx of mercury.
[ترجمه ترگمان]او مایع جیوه را در هوا گرم کرد و به پودر سرخی تبدیل شد که به رنگ قرمز جیوه معروف بود
[ترجمه گوگل]او جیوه مایع را در هوا گرم کرده و آن را به پودر قرمز تبدیل می کند که به عنوان قرمز جیوه قرمز شناخته می شود
[ترجمه گوگل]او جیوه مایع را در هوا گرم کرده و آن را به پودر قرمز تبدیل می کند که به عنوان قرمز جیوه قرمز شناخته می شود
5. C Robert Boyle suggested that some fire particles must have been trapped in the calx, thus making it heavier.
[ترجمه ترگمان]سی رابرت بویل پیشنهاد کرد که برخی از ذرات آتش باید در the به دام افتاده باشند و در نتیجه سنگین تر شود
[ترجمه گوگل]C رابرت بویل پیشنهاد کرد که برخی از ذرات آتش ممکن است در کاسه به دام افتاده باشند، بنابراین سنگین تر می شود
[ترجمه گوگل]C رابرت بویل پیشنهاد کرد که برخی از ذرات آتش ممکن است در کاسه به دام افتاده باشند، بنابراین سنگین تر می شود
6. The phlogiston theory states that all flammable materials contain phlogiston that is liberated in burning, leaving the "dephlogisticated" substance in its "true" calx form.
[ترجمه ترگمان]نظریه phlogiston بیان می کند که تمام مواد قابل اشتعال، حاوی phlogiston هستند که در سوختن آزاد شده اند و ماده \"dephlogisticated\" را در فرم \"واقعی\" خود رها می کنند
[ترجمه گوگل]نظریه phlogiston بیان می کند که تمام مواد قابل اشتعال شامل فلوژستون است که در سوختن آزاد می شود و ماده 'ضعیف شده' را در شکل 'درست' خود به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]نظریه phlogiston بیان می کند که تمام مواد قابل اشتعال شامل فلوژستون است که در سوختن آزاد می شود و ماده 'ضعیف شده' را در شکل 'درست' خود به وجود می آورد
7. The nimble when protecting designs first campaign series to basically include black, white, calx, red and blue wait for color, alone color or the mixture color that mixture Cheng Ya sends.
[ترجمه ترگمان]در هنگام حفاظت از طراحی اولین سری فعالیت های تبلیغاتی که اساسا شامل سیاه، سفید، سفید، قرمز و آبی برای رنگ، تنها رنگ و یا رنگ مخلوط است که mixture را می فرستد
[ترجمه گوگل]جالب است که هنگام محافظت از طرح های اولیه سری مبارزات انتخاباتی اساسا شامل سیاه، سفید، قرمز، قرمز و آبی برای رنگ، رنگ به تنهایی و یا رنگ مخلوط که مخلوط چنگ یا می فرستد
[ترجمه گوگل]جالب است که هنگام محافظت از طرح های اولیه سری مبارزات انتخاباتی اساسا شامل سیاه، سفید، قرمز، قرمز و آبی برای رنگ، رنگ به تنهایی و یا رنگ مخلوط که مخلوط چنگ یا می فرستد
پیشنهاد کاربران
هو
الف، به معنی آهک یا گچ.
ب، پاشنه پا.
الف، به معنی آهک یا گچ.
ب، پاشنه پا.
کلمات دیگر: