کلمه جو
صفحه اصلی

win a prize

انگلیسی به انگلیسی

• be victorious and receive a prize

جملات نمونه

1. In this month's competition you could win a prize worth £3000.
[ترجمه ابوالفضل] در این ماه شما میتوانید جایزه ای به ارزش ۳۰۰۰ پوند برنده شوید.
[ترجمه ترگمان]در این ماه شما می توانید به ارزش ۳۰۰۰ پوند برنده شوید
[ترجمه گوگل]در رقابت این ماه شما می توانید یک جایزه به ارزش 3000 پوند برنده شوید

2. Don't be too upset you didn't win a prize; tomorrow is another day.
[ترجمه ترگمان]انقدر ناراحت نباش که جایزه برنده نشدی، فردا یه روز دیگه است
[ترجمه گوگل]بیش از حد ناراحت نباشید یک جایزه را دریافت نکردید فردا یه روز دیگس

3. If you didn't win a prize, better luck next time.
[ترجمه ترگمان]اگر تو برنده نشدی، دفعه بعد موفق باشی
[ترجمه گوگل]اگر شما یک جایزه را به دست نیاورید، دفعه بعد بهتر است

4. The first ten correct answers will win a prize.
[ترجمه ترگمان]ده پاسخ صحیح اول برنده یک جایزه خواهند شد
[ترجمه گوگل]ده پاسخ صحیح برای اولین بار یک جایزه برنده خواهد شد

5. Alas, to win a prize means having luck as well, and these islanders did not have it.
[ترجمه ترگمان]افسوس که برنده یک جایزه به معنی شانس موفقیت است، و این جزیره نشینان آن را ندارند
[ترجمه گوگل]افسوس، به دست آوردن جایزه به معنی شانس و همچنین، و این islanders آن را ندارد

6. To win a prize always stimulating g.
[ترجمه ترگمان]بردن یک جایزه همیشه محرک برای گرم کردن g است
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن جایزه همیشه تحریک g

7. Did you win a prize at the carnival?
[ترجمه ترگمان]تو کارناوال جایزه برنده شدی؟
[ترجمه گوگل]آیا جایزه ای در کارناوال کسب کردید؟

8. That's how we can actually win a prize - by operating as a team.
[ترجمه ترگمان]این روشی است که ما در واقع می توانیم یک جایزه را به عنوان یک تیم برنده شویم
[ترجمه گوگل]اینطور است که ما واقعا می توانیم یک جایزه را به دست آوریم - با کارکردن به عنوان یک تیم

9. I'm bound to win a prize eventually, I'm just biding my time.
[ترجمه ترگمان]من بالاخره یک جایزه می گیرم، فقط منتظر زمان خودم هستم
[ترجمه گوگل]من در نهایت مجبور هستم جایزه بگیرم، من فقط وقت خود را صرف می کنم

10. He have win a prize for excellence in furniture design.
[ترجمه ترگمان]او برنده جایزه عالی در طراحی مبلمان شد
[ترجمه گوگل]او برنده جایزه برای برتری در طراحی مبلمان می شود

11. New album released, wanna win a prize?
[ترجمه ترگمان]آلبوم جدیدی منتشر شد و می خواهید برنده شوید؟
[ترجمه گوگل]آلبوم جدید منتشر شد، میخواهید جایزه بگیرید؟

12. The first correct entry out of the hat on September 2nd will win a prize.
[ترجمه ترگمان]اولین ورود صحیح از این کلاه در دوم سپتامبر یک جایزه خواهد بود
[ترجمه گوگل]اولین ورود صحیح از کلاه در 2 سپتامبر یک جایزه را به دست آورد

13. If you can guess the weight of the cake, you win a prize.
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانید وزن کیک را حدس بزنید، برنده جایزه خواهید شد
[ترجمه گوگل]اگر می توانید وزن کیک را حدس بزنید، جایزه می گیرید

پیشنهاد کاربران

برنده شدن جایزه

بردن جایزه

جایزه بردن


جایزه گرفتن

گرفتن جایزه

برنده جایزه


کسب یک جایزه

کسب جایزه

دادن جایزه ( به فرد برنده )

جایزه بردن .
برنده شدن.


کلمات دیگر: