کلمه جو
صفحه اصلی

loudmouth

انگلیسی به فارسی

آدم پر مدعا


لودوموت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who talks excessively or loudly, esp. one who boasts or reveals secrets.

• person who speaks loudly and rudely, impolite and noisy person (slang)
a loudmouth is someone who talks a lot, especially in an unpleasant, offensive, or stupid way.

جملات نمونه

1. He was known to be a loud-mouthed, opinionated bigot.
[ترجمه ترگمان]او مشهور بود که با دهانی پر سر و صدا، متعصب و متعصب است
[ترجمه گوگل]او شناخته شده بود یک فریبنده با صدای بلند، احمقانه

2. She found him loud-mouthed and uncouth.
[ترجمه ترگمان]او را با صدای بلند و پر سر و صدا می دید
[ترجمه گوگل]او او را با صدای بلند و بی رحم یافت

3. Sir Brian is loud-mouthing Sir Bernard, who is assaulting the other five with caustic wit.
[ترجمه ترگمان]سر تا ماس با صدای بلند می گوید: سر برنارد است که به آن پنج نفر دیگر دچار حمله عصبی شده
[ترجمه گوگل]سر Brian صدای درخشان سر برنارد، که در حال حمله به دیگر 5 با عجیب و غریب

4. Rudy was a loud-mouthed, crude man in flashy clothes who said he was an antique dealer.
[ترجمه ترگمان]رودی با صدای بلند و با صدای بلند و زمخت مردی بود که می گفت یک دلال عتیقه است
[ترجمه گوگل]رودی یک مرد با صدای بلند و خشن در لباس های پر زرق و برق بود که گفت که او یک فروشنده قدیمی است

5. He was loose, loudmouthed, and brash.
[ترجمه ترگمان]شل و پر سر و پا و شنگول بود
[ترجمه گوگل]او شلوغ، با صدای بلند و خجالت زده بود

6. Naturally I approached Bates in the strictest confidence, but all too quickly I learned that he is just a gin-sodden loud-mouth.
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که من به دوشیزه بیتس اعتماد کردم، اما خیلی زود فهمیدم که او فقط یک دهان پر سر و صدا است
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی به بیتس نزدیک ترین اعتماد به نفس رسیدم، اما خیلی سریع متوجه شدم که او فقط یک صدای بلند دهان است

7. Rudy was loud-mouthed and crude.
[ترجمه ترگمان]رودی با صدای بلند و خشن و خشن بود
[ترجمه گوگل]رودی با صدای بلند و خام بود

8. He is a loudmouth who cannot be trusted with secrets.
[ترجمه ترگمان]اون کسی هست که نمیشه به اسرار اعتماد کرد
[ترجمه گوگل]او خواننده است که نمی تواند با اسرار اعتماد کند

9. But often our dream date is the loudmouth down the hall, our office adversary, even the scary boss -- in short, someone we avoid even standing near in real life.
[ترجمه ترگمان]اما اغلب اوقات آرزوی ما the در سالن، دشمن دفتر ما، حتی رئیس ترسناک است - - به طور خلاصه، کسی که حتی از ایستادن در کنار هم اجتناب می کند
[ترجمه گوگل]اما اغلب تاریخ رویای ما، صدای بلند در اطراف سالن، مخالف اداری ما، حتی رئیس ترسناک است - به طور خلاصه، کسی که ما حتی از زندگی در کنار آن ایستادگی می کنیم

10. Assistant Provost, help me give that foolish loudmouth three hot cups of tea.
[ترجمه ترگمان]دستیار Provost، کم کم کن اون احمق رو که سه تا لیوان چایی داغ بود بهت بدم
[ترجمه گوگل]Assist Provost، به من کمک کنید که سه لیوان داغ چای را با صدای بلند بخواند

11. Isn't that enough, you loudmouth?
[ترجمه ترگمان]کافی نیست، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]آیا به اندازه کافی نیست، شما با صدای بلند؟

12. Although regularly pilloried by the press as an obnoxious loudmouth, he is, nonetheless, an effective politician.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این مطبوعات به طور منظم توسط مطبوعات به عنوان یک loudmouth نفرت انگیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند، با این وجود، او یک سیاست مدار کارآمد است
[ترجمه گوگل]با وجودی که مطبوعات به طور روزمره به عنوان یک صدای بلند و بی رحمانه مطرح می شوند، با این حال، یک سیاستمدار موثر است

13. From the moment he arrived, they took against this talented loudmouth.
[ترجمه ترگمان]از لحظه ای که او وارد شد، با این استعداد بلند حرف می زدند
[ترجمه گوگل]از لحظه ای که وارد شد، آنها علیه این loudmouth با استعداد بودند

14. The man in front of you at the movies is a loudmouth. You.
[ترجمه ترگمان]مردی که جلوی تو توی فیلم ها هست یه loudmouth تو
[ترجمه گوگل]مردی که در جلوی شما در فیلم ها است، صدای بلند است شما

پیشنهاد کاربران

دهان لق

پر حرف، کسی که زیاد صحبت کند

شخصی که زیاد حرف میزنه، مخصوصا به شیوه ای احمقانه یا توهین آمیز

آدم زیاده گو، پر حرف و بد لحن


کلمات دیگر: