کلمه جو
صفحه اصلی

refractory


معنی : جسم نسوز، سرکش، سر سخت، گردن کش، مقاوم
معانی دیگر : (بیماری) مقاوم، سخت درمان، صعب العلاج، (قلب) تحرک ناپذیری، (انسان یا حیوان) نافرمان، چموش، رموک، کله شق، گردن شق، لجوج، خودرای، (فلز یا سنگ کانی) مقاوم در برابر حرارت، دیرگداز، نسوز

انگلیسی به فارسی

سرکش، گردنکش، سرسخت، جسم نسوز، مقاوم


نسوز، جسم نسوز، مقاوم، سرکش، سر سخت، گردن کش


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: obstinately disobedient; difficult to control, as a child or animal.
متضاد: malleable
مشابه: contumacious, disobedient, lawless, mutinous, recalcitrant, wayward

- The parents of the refractory child were called in to speak with the principal.
[ترجمه ترگمان] پدر و مادر کودک refractory را برای صحبت با مدیر احضار کردند
[ترجمه گوگل] پدر و مادر فرزند نسبتی با مدرسه تماس گرفتند

(2) تعریف: difficult to melt, bond, or shape, as heat-resistant metal.
متضاد: malleable

(3) تعریف: difficult to treat or remedy, as a disease.
مشابه: obstinate
اسم ( noun )
حالات: refractories
مشتقات: refractorily (adv.)
• : تعریف: a heat-resistant material, such as certain ceramics or furnace bricks.

• stubborn, obstinate; resistant to usual treatments; difficult to fuse or process
someone who is refractory is stubborn and very difficult to work with or control; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نسوز - دیرگداز
[برق و الکترونیک] دیر گداز
[مهندسی گاز] دیرگداز، نسوز
[زمین شناسی] دیرگداز، نسوز - الف) به کانه ای گویند که جداسازی اجزای ارزشمند از آن سخت یا گران است. ب) بطور فوق العاده ای مقاوم در برابر حرارت.
[نساجی] نسوز - ضد آتش

مترادف و متضاد

جسم نسوز (اسم)
refractory

سرکش (صفت)
wanton, randy, restive, stubborn, arrogant, rebellious, disobedient, indomitable, rebel, recalcitrant, turbulent, contumacious, froward, unyielding, insubordinate, refractory, indocile, malignant, hard-mouthed, irrepressible, inelastic, malcontent, rowdy

سر سخت (صفت)
headstrong, dogged, obstinate, tough, tenacious, vivid, vivacious, stubborn, recalcitrant, hardy, enduring, bull-headed, pigheaded, froward, die-hard, refractory, hard-bitten, hard-fought, incompliant, nine-lived, renitent, self-opinionated, stiff-necked, subsistent

گردن کش (صفت)
disobedient, turbulent, unyielding, insubordinate, refractory

مقاوم (صفت)
resistant, persistent, opposing, insistent, refractory, resisting, renitent

جملات نمونه

1. the refractory period of the heart
دوران تحرک ناپذیری قلب

2. Among the refractory materials found in the lunar samples are refractory compounds of uranium and thorium.
[ترجمه ترگمان]در میان مواد نسوز که در نمونه های قمری یافت می شود، ترکیبات refractory اورانیوم و توریوم هستند
[ترجمه گوگل]از جمله مواد نسوز موجود در نمونه های قمر ترکیبات نسوز اورانیوم و توریم است

3. Augustine's world had still contained blocks refractory to the light of the gospel.
[ترجمه ترگمان]دنیای سنت آگوستین هنوز دارای موانعی بر سر راه نور بشارت مسیح بوده است
[ترجمه گوگل]جهان آگوستین هنوز دارای بلوک های مقاوم در برابر انجیل بود

4. Poor hand hygiene by medical staff is particularly refractory to change and should be subject to constant observation and correction.
[ترجمه ترگمان]بهداشت دستی ضعیف توسط کارکنان پزشکی به خصوص برای تغییر مقاوم است و باید در معرض دید ثابت و اصلاح قرار گیرد
[ترجمه گوگل]بهداشت دهان و دندان توسط کارکنان پزشکی به ویژه در معرض تغییرات قرار می گیرد و باید به طور منظم بررسی و تصحیح شود

5. The demodicidosis of dog is a kind of refractory parasite dermatitis that originated from demodicidosis in sebaceous gland or hair follide of dog.
[ترجمه ترگمان]The سگ نوعی of انگل است که از demodicidosis در غده چربی یا follide موی سگ نشات می گیرد
[ترجمه گوگل]Demodicidosis سگ یک نوع از درماتیت انگل مقاوم در برابر است که از demodicidosis در غدد سباسه و یا موهای پس از سگ ناشی از

6. ZIRCAR Refractory Composites, Inc. recently announced the introduction of its refractory sheet type RS-SI silica moldable.
[ترجمه ترگمان]کامپوزیت Refractory کامپوزیت ها اخیرا مقدمه نوع refractory RS را از SI silica SI اعلام کردند
[ترجمه گوگل]شرکت ZIRCAR Refractory Composites، Inc اخیرا اعلام کرد که نوع ورق مقاوم در برابر حرارت ورق سیلیکا RS-SI را تولید می کند

7. Air Blown liquidiron in a refractory - lined converter oxidizes the carbon and silicon in the iron.
[ترجمه ترگمان]liquidiron Air Blown در یک مبدل refractory -، کربن و سیلیکون را در آهن جذب می کند
[ترجمه گوگل]مایع ریون هوا در یک مبدل مقاوم در برابر حرارت، کربن و سیلیکون را در آهن اکسید می کند

8. Nitrate process is a new technology to pretreat refractory arsenical ores, and has made considerable progress in the process development.
[ترجمه ترگمان]فرآیند Nitrate یک تکنولوژی جدید برای pretreat refractory refractory است، و پیشرفت قابل توجهی در فرآیند ساخت این فرآیند داشته است
[ترجمه گوگل]فرایند نیترات یک تکنولوژی جدید برای سنگ معدن آرسنیک مقاوم است و پیشرفت قابل توجهی در توسعه فرآیند دارد

9. The paper describes basic type and selection of refractory material of coal-fired zinc re-distiller and application of phosphoric acid in bricking of the re-distiller.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نوع اساسی و انتخاب مواد نسوز از روی ذغال سنگ سوز را توصیف می کند - distiller و کاربرد فسفریک اسید در bricking از the
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نوع اساسی و انتخاب مواد نسوز مجتمع مجدد روی زغال سنگ و کاربرد اسید فسفریک در سنگ آهک مجدد مجدد، توصیف می شود

10. Blast furnace body mainly includes internal lining refractory, lining methods and lining cooling methods.
[ترجمه ترگمان]بدنه کوره Blast به طور عمده شامل پوشش داخلی، روش های پوشش محافظ و روش های خنک سازی پوشش است
[ترجمه گوگل]بدن انفجار عمدتا شامل نسوز نسوز داخلی، روش های پوشش و روش های خنک کننده پوشش است

11. The results suggest that the corrosion of refractory decreases with CaO/SiO 2 ratio of slag increasing and tapping temperature dropping.
[ترجمه ترگمان]نتایج حاکی از آن است که خوردگی of با نسبت U \/ SiO ۲ نسبت به افزایش دما و کاهش دما کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که خوردگی نسوز ها با نسبت CaO / SiO2 به افزایش سرباره و کاهش درجه حرارت کاهش می یابد

12. The possibility of producing anorthite light refractory bricks by Using natural minerals has been studied.
[ترجمه ترگمان]امکان تولید آجر با استفاده از مواد معدنی طبیعی با استفاده از مواد معدنی طبیعی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]با استفاده از مواد معدنی طبیعی، امکان تولید آجرهای مقاوم در برابر نور آفتابگردان مورد مطالعه قرار گرفته است

13. Refractory metal and cemented carbides: steel, metal steel, tungsten metal, crucible etc.
[ترجمه ترگمان]فلز Refractory و استحکام اتصال: فولاد، فولاد فلزی، فلز تنگستن، کوره و غیره
[ترجمه گوگل]فولاد مقاوم در برابر فلزات و کاربید سیمان، فولاد فلزی، فلز تنگستن، بوته و غیره

14. The clinical manifestations contain hemorrhage, refractory headache, and epilepsy etc, part of the patients show progressive hemiparalysis due to long-term intracephalic steal blood.
[ترجمه ترگمان]علائم بالینی شامل خونریزی، سردرد، و صرع و غیره است و بخشی از بیماران به علت steal طولانی مدت خون، hemiparalysis پیشرو را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]تظاهرات بالینی شامل خونریزی، سردرد مقاوم در برابر سرفه و صرع و غیره، بخشی از بیماران همی پارالایز پیشرفته به علت خونریزی درازمدت در داخل استافیلیک نشان می دهد

15. Initial therapy of patients with large tumor masses has been complicated by large releases of intracellular potassium with resultant refractory hyperkalemia.
[ترجمه ترگمان]درمان اولیه بیماران با جرم های بزرگ تومور با آزاد کردن مقادیر زیادی از پتاسیم درون سلولی همراه با hyperkalemia refractory حاصل شده است
[ترجمه گوگل]درمان اولیه بیماران مبتلا به توده های بزرگ توموری با انتشار زیاد پتاسیم داخل سلولی با هیپراکلیمی مقاوم در برابر آن، پیچیده شده است

the refractory period of the heart

دوران تحرک ناپذیری قلب


پیشنهاد کاربران

بنام خدا
با سلام، این واژه که در حوزه طب بکار میرود به معنی بیماری مقاوم به درمان میباشد. حال درمان دارویی ، یا سایر درمانها. با تشکر.

در متون روانشناسی به معنای بی پاسخی یا نقاهت است.

مثلا refractory period به معنای دوره ی بی پاسخی یا نقاهت است .

بی پاسخی


تحریک ناپذیری

بی پاسخی
نقاهت

روانشناسی:دوره بی پاسخی یا تحریک ناپذیزی مثلا تحریک ناپذیری بعد از پتانسیل عمل

دوره تحریک ناپذیری در عضلات

refractory ( سرامیک )
واژه مصوب: دیرگداز
تعریف: مادۀ غیرفلزی با نقطۀ ذوب بالا که دربرابر حرارت مقاوم است |||متـ . مادۀ دیرگداز refractory material


کلمات دیگر: