کلمه جو
صفحه اصلی

patterned

انگلیسی به فارسی

طرح دار، همتا بودن، تقلید کردن، نقشه یا طرح ساختن، بعنوان الگو بکار بردن، بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن


انگلیسی به انگلیسی

• decorated with patterns; with the design of-, designed according to the model of-
something that is patterned is covered with a pattern or design.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نقشدار

جملات نمونه

1. a patterned wallpaper
کاغذ دیواری طرح دار

2. his ideas are patterned on marx's
عقاید او از مارکس تقلید شده است.

3. the cloth is patterned with flowers
پارچه نقش گل و بته دارد.

4. this carpet has been patterned after an ancient design
این فرش از روی یک طرح باستانی الگو برداری شده است.

5. The dress is patterned upon a Paris model.
[ترجمه ترگمان]این لباس برای مدل پاریس الگو بندی شده است
[ترجمه گوگل]لباس بر اساس یک مدل پاریس الگو است

6. Her coat was patterned after a Chinese model.
[ترجمه ترگمان]کت او پس از مدل چینی الگو بندی شده بود
[ترجمه گوگل]کت خود را پس از یک مدل چینی الگو برداری شده است

7. He has patterned himself after the example of his father.
[ترجمه ترگمان]او خود را پس از نمونه پدرش الگو سازی کرده است
[ترجمه گوگل]او پس از نمونه پدرش خودش الگو شده است

8. New York City announced a 10-point policy patterned on the federal bill of rights for taxpayers.
[ترجمه ترگمان]نیویورک سیتی یک سیاست ۱۰ امتیازی را اعلام کرد که در لایحه فدرال حقوق مالیات دهندگان نقش داشت
[ترجمه گوگل]شهر نیویورک یک خط مشی 10 نقطه ای را در مورد لایحه حقوق مالیات دهندگان فدرال اعلام کرد

9. You should avoid patterned wallpaper and fussy ornaments.
[ترجمه ترگمان]باید از کاغذدیواری و زیور آلات و زیور آلات fussy پرهیز کنی
[ترجمه گوگل]شما باید کاغذ دیواری الگوی و زیور آلات سمی را اجتناب کنید

10. Patterned carpet can hide a multitude of sins .
[ترجمه ترگمان]فرش Patterned می تواند انبوهی از گناهان را پنهان کند
[ترجمه گوگل]فرش الگو می تواند بسیاری از گناهان را پنهان کند

11. The bed linen is patterned in stylish checks, stripes, diagonals and triangles.
[ترجمه ترگمان]لایه رخت خوابی با checks شیک، راه راه، diagonals و triangles طراحی شده است
[ترجمه گوگل]کتانی دارای چکمه های شیک، راه راه، قطر و مثلث است

12. Mary always patterned herself after her mother.
[ترجمه ترگمان]مری همیشه مراقب مادرش بود
[ترجمه گوگل]مریم همیشه خودش را پس از مادرش نشان می دهد

13. The single large window was patterned with frost.
[ترجمه ترگمان]پنجره بزرگی با یخ بندان شروع شده بود
[ترجمه گوگل]پنجره ی بزرگ تنها با یخ زدگی الگو بود

14. Tiny white flowers patterned the ground like confetti.
[ترجمه ترگمان]گل های کوچک سفید روی زمین مثل کاغذ رنگی روی زمین نقش بسته بودند
[ترجمه گوگل]گل های سفید کوچک با زمینی مانند پنگوسی شکل می گیرند

پیشنهاد کاربران

گل گلی

طرح دار

Do you suppose it would be offending against good taste to wear a patterned tie with my striped shirt?

patterned ( adj ) = طراح دار، منقوش، پر نقش و نگار ، نقش و نگار دار

Definition = با طراحی ساخته شده از خطوط ، اشکال یا رنگهای تکراری روی سطوح/

patterned wallpaper = کاغذ دیواری طرح دار
patterned textiles = منسوجات ( پارچه ) پرنقش و نگار
chinese patterned plate = بشقاب پرنقش و نگار ( طرح دار ) چینی


The new stadium was patterned after the old traditional ballparks
استادیوم جدید بر اساس میدان های ورزشی سنتی قدیمی طراحی شده بود.


کلمات دیگر: