کلمه جو
صفحه اصلی

released

انگلیسی به فارسی

منتشر شد، رها کردن، منتشر ساختن، مرخص کردن، ازاد کردن


انگلیسی به انگلیسی

• liberated, set free, emancipated; made available to the general public; surrendered, given up (law)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آزاد شده - رهاشده

جملات نمونه

1. she released all claims regarding personal injury
در مورد صدمه ای که به او وارد شده بود صرفنظر کرد.

2. they released the prisoners
زندانیان را آزاد کردند.

3. he was released on his own recognizance
با قید التزام که از خودش اخذ شده بود آزاد شد.

4. the bombers released their bombs and banked off
هواپیماهای بمب افکن بمب های خود را رها کردند و یک وری (پرواز کردند و) دور شدند.

5. he was recently released from jail
او اخیرا از زندان آزاد شد.

6. the hostages were released
گروگان ها آزاد شدند.

7. finally he relented and released the hostages
بالاخره به رحم آمد و گروگان ها را رها کرد.

8. Police arrested several men, who were later released.
[ترجمه ترگمان]پلیس چندین مرد را دستگیر کرد که بعدا آزاد شدند
[ترجمه گوگل]پلیس چندین مرد را دستگیر کرد که بعدا آزاد شدند

9. I bought it the day it was released.
[ترجمه ترگمان]آن را روزی که آزاد شد خریدم
[ترجمه گوگل]آن روزی که آن را منتشر شد خریدم

10. The prisoner was released early because of good conduct.
[ترجمه ترگمان]متهم به دلیل رفتار خوب آزاد شد
[ترجمه گوگل]به دلیل رفتار خوب زندانی آزاد شد

11. Death released him from his suffering.
[ترجمه ترگمان]مرگ او را از رنج و رنج نجات داد
[ترجمه گوگل]مرگ او را از درد و رنج او آزاد کرد

12. The fox was released into the wild when it was old enough to fend for itself.
[ترجمه Atousa] روباه هنگامی که به اندازه کافی بزرگ شد که از خود دفاع کند، در حیاه وحش رها شد.
[ترجمه ترگمان]روباه وقتی به اندازه کافی قدیمی بود که بتواند از خودش دفاع کند، به حیات وحش تبدیل شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که به اندازه کافی قدیمی بود که برای خود بجنگد، روباه به وحشی آزاد شد

13. He was released on parole after serving two years.
[ترجمه ترگمان]او پس از دو سال خدمت در آزادی مشروط آزاد شد
[ترجمه گوگل]او پس از دو سال خدمت در زندان آزاد شد

14. Figures to be officially released this week reveal that long - term unemployment is still rising.
[ترجمه ترگمان]ارقام منتشر شده در این هفته فاش خواهند کرد که نرخ بیکاری طولانی مدت هنوز در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]آمارهای رسمی این هفته نشان می دهد که بیکاری بلند مدت همچنان در حال افزایش است

15. I released the horse and it ran away.
[ترجمه ترگمان]اسب را رها کردم و فرار کردم
[ترجمه گوگل]من اسب را آزاد کردم و فرار کردم

16. A dangerous amount of radioactivity was released into the environment last month.
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته مقدار زیادی از رادیواکتیویته در محیط زیست منتشر شد
[ترجمه گوگل]در ماه گذشته یک مقدار خطرناک رادیواکتیو به محیط زیست منتشر شد

پیشنهاد کاربران

مرخص شده/آزاد شده

ازاد

available for people: They were talking about a novel whose released movie has been on at the theaters=>it means that:They were talking about a novel whose movie was available for people to watch and that has been on at theaters

منتشر شده

اکران شدن

اعمال شده

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . Accese some thing to other people

آزاد شده، رها شده

منتشره

در اپتیک هندسی به معنی منتشر شده
مانند ray released یعنی پرتوی منتشر شده

رهاشده

منتشر شد انتشار پیدا کرد

آشکار شده ( علنی شده )


کلمات دیگر: