کلمه جو
صفحه اصلی

outflow


معنی : ریزش، جریان، بیرون ریزی، به بیرون جاری شدن
معانی دیگر : برون ریزش، جریان به سوی خارج، خروج، برون رفت، هرچیز برون ریزی شده، طغیان

انگلیسی به فارسی

بیرون ریزی، طغیان، ریزش، جریان، به بیرون جاری شدن


خروج، جریان، بیرون ریزی، ریزش، به بیرون جاری شدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a flowing out of anything, or the quantity that flows out.
متضاد: inflow, influx
مشابه: flow, issue, outpouring, pour

(2) تعریف: a stream that empties from a lake.

• flowing or pouring out of; that which flows out, drainage; stream which empties out of a lake
when there is an outflow of something such as money or people, a large quantity of it or them moves from one place to another.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جریان خروجی - دبی خروجی
[زمین شناسی] جریان خروجی
[ریاضیات] جریان
[نفت] برون ریزی
[آب و خاک] جریان خروجی

مترادف و متضاد

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

جریان (اسم)
inset, ooze, flow, progress, fluor, action, current, stream, course, going, income, rede, afflux, circulation, circuit, gush, effluvium, efflux, outflow, tide

بیرون ریزی (اسم)
explosion, outflow

به بیرون جاری شدن (فعل)
outflow

efflux


Synonyms: discharge, drainage, effluence, effluent, effluvium, effusion, emergence, gush, gushing outpouring, rush, spout, stream, streaming


جملات نمونه

1. the outflow of foreign currency from the country
خروج ارز از کشور

2. building a dam to stop the outflow of water
ساختن سد برای جلوگیری از برون ریزی آب

3. I'm trying to measure the outflow of water/sewage from that pipe.
[ترجمه ترگمان]من برای اندازه گیری جریان آب \/ فاضلاب از آن لوله تلاش می کنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم خروجی آب / فاضلاب را از این لوله اندازه گیری کنم

4. There was a capital outflow of $2billion in 199
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ میلیون دلار در سال ۱۹۹ میلیون دلار بود
[ترجمه گوگل]خروج سرمایه از 2 میلیارد دلار در سال 199 وجود داشت

5. There was a net outflow of about £650m in short-term capital.
[ترجمه ترگمان]یک خروجی تور در حدود ۶۵۰ میلیون پوند در سرمایه کوتاه مدت وجود داشت
[ترجمه گوگل]خروجی خالص در حدود 650 میلیون پوند در سرمایه کوتاه مدت وجود داشت

6. A long wait for a patient with bladder outflow obstruction for a specialist opinion is both undesirable and unacceptable.
[ترجمه ترگمان]صبر طولانی برای بیمار همراه با obstruction bladder برای یک نظر متخصص، هم نامطلوب و هم غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]یک انتظار طولانی برای بیمار با انسداد خروج مثانه برای نظر متخصص، هر دو نامطلوب و غیر قابل قبول است

7. The perfusate fluid was collected by the outflow channels from the isolated segments.
[ترجمه ترگمان]سیال perfusate توسط کانال های تخلیه از بخش های جدا شده جمع آوری شد
[ترجمه گوگل]مایع پرفیوژن توسط کانال های خروجی از بخش های جدا شده جمع آوری شد

8. These are usually plumbed into the outflow from a filter, but some filters have them built in.
[ترجمه ترگمان]این ها معمولا به بیرون رفتن از فیلتر اضافه می شوند، اما برخی از فیلترها در آن ها ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]اینها معمولا از فیلتر خارج می شوند، اما بعضی از فیلترها آنها را ساخته اند

9. The ring is attached to the outflow of a submersible pump.
[ترجمه ترگمان]این حلقه به جریان پمپ submersible متصل شده است
[ترجمه گوگل]حلقه به خروجی یک پمپ شناور متصل است

10. The precise distribution of this outflow of foreign investment is shrouded in mystery.
[ترجمه ترگمان]توزیع دقیق این موج سرمایه گذاری خارجی در هاله ای از ابهام قرار دارد
[ترجمه گوگل]توزیع دقیق این خروج سرمایه گذاری خارجی در رمز و راز است

11. This year there has been a cash outflow in respect of the amounts provided.
[ترجمه ترگمان]در سال جاری، سیل نقدی در رابطه با مبالغ ارایه شده وجود داشته است
[ترجمه گوگل]در سال جاری، مبلغ نقدینگی در رابطه با مبلغ ارائه شده وجود دارد

12. The cash outflow covers the cost of borrowed funds at the money market interest rate.
[ترجمه ترگمان]جریان وجوه نقد هزینه قرض گرفتن پول وام را در نرخ بهره بازار مالی تحت پوشش قرار می دهد
[ترجمه گوگل]خروج پول نقد هزینه هزینه های قرض گرفته شده در نرخ بهره بازار را پوشش می دهد

13. The outflow of Lake Tahoe, the Truckee River, is a fine trout stream except for one thing.
[ترجمه ترگمان]جریان دریاچه تاهو، رودخانه Truckee، نهر آبی خوبی به جز یک چیز است
[ترجمه گوگل]خروج دریاچه Tahoe، رودخانه Truckee، جریان ماهی قزل آلا خوب به جز یک چیز است

14. This cash outflow occurred in the first half of the year.
[ترجمه ترگمان]این سیل نقدی در نیمه اول سال رخ داد
[ترجمه گوگل]این خروجی پول نقد در نیمه اول سال به وقوع پیوست

15. All the outflow is destined to enter the Niagara River and plunge over the Falls.
[ترجمه ترگمان]تمام این outflow قرار است به رودخانه نیاگارا وارد شده و در بالای آبشار غرق شوند
[ترجمه گوگل]تمام خروج از مقصد برای ورود به رودخانه نیاگارا و غوطه ور شدن بیش از آبشار است

building a dam to stop the outflow of water

ساختن سد برای جلوگیری از بیرون‌ریزی آب


the outflow of foreign currency from the country

خروج ارز از کشور


پیشنهاد کاربران

Outflow of = چشمگیر

جریان خروجی

برون ده ( مثلا برون ده قلبی )


کلمات دیگر: