1. nonobjective sculpture
تندیس گری ناهست نما
2. a piece of sculpture
یک مجسمه
3. the mechanical operations involved in sculpture
کارهای مکانیکی وابسته به تندیس (مجسمه) سازی
4. What sculpture is to a block of marble, education is to the soul.
[ترجمه ترگمان]آنچه که مجسمه سازی به یک بلوک مرمر تعلق دارد، آموزش روح است
[ترجمه گوگل]چه مجسمه ای به یک بلوک از سنگ مرمر، آموزش و پرورش به روح است
5. What is sculpture is to a block of marble, education is to the soul.
[ترجمه ترگمان]آنچه که مجسمه سازی به یک بلوک مرمر تعلق دارد، آموزش روح است
[ترجمه گوگل]مجسمه چی است به بلوک سنگ مرمر، آموزش و پرورش به روح است
6. All the parts of the sculpture have to be welded together.
[ترجمه احمد] تمام اجزای مجسمه باید به یکدیگر متصل شوند.
[ترجمه يه كله خراب] تمام قسمت های مجسمه باید به یکدیگر وصل شوند
[ترجمه ترگمان]تمام قسمت های مجسمه باید به هم جوش داده شوند
[ترجمه گوگل]تمام قطعات مجسمه سازی باید با هم جوش شوند
7. Major works of painting, sculpture, mosaic and architecture were examined in situ in Venice.
[ترجمه ترگمان]آثار عمده نقاشی، مجسمه سازی، موزاییک و معماری در محل در ونیز بررسی شدند
[ترجمه گوگل]آثار مهم نقاشی، مجسمه سازی، موزاییک و معماری در وینس واقع شده است
8. Tom teaches sculpture at the local art school.
[ترجمه ترگمان]تام در مدرسه هنر محلی به مجسمه سازی تدریس می کند
[ترجمه گوگل]تام مجسمه را در مدرسه هنر محلی تدریس می کند
9. Anne's sculpture took centre stage at the show.
[ترجمه ترگمان]مجسمه آن در نمایش روی صحنه رفت
[ترجمه گوگل]مجسمه سازی آن در مرحله نمایشگاه قرار داشت
10. His sculpture of a horse won first prize.
[ترجمه ترگمان]مجسمه اسب او برنده جایزه اول شد
[ترجمه گوگل]مجسمه سازی او از یک اسب برنده جایزه اول شد
11. Many pieces of sculpture are dotted around the house.
[ترجمه یه نفر] بسیاری از قطعات مجسمه در اطراف خانه پراکنده شده
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قطعات مجسمه در اطراف خانه پراکنده شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از قطعات مجسمه سازی در اطراف خانه قرار دارند
12. Before creating this sculpture, she studied all the masterpieces of classical antiquity.
[ترجمه ترگمان]او پیش از ساختن این مجسمه، همه شاهکارهای باستانی کلاسیک را مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه گوگل]قبل از ساخت این مجسمه سازی، او تمام شاهکارهای قدیمی آثار کلاسیک را مطالعه کرد
13. There is an abundance of fine sculpture, both on the exterior and inside.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مجسمه های خوب، هم در داخل و هم در داخل آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]فراوانی مجسمه های زیبا وجود دارد، هم در خارج و هم در داخل
14. A significant exhibition of contemporary sculpture will be on view at the Portland Gallery.
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه قابل توجهی از مجسمه سازی معاصر در گالری پورتلند به نمایش در خواهد آمد
[ترجمه گوگل]یک نمایشگاه قابل توجه از مجسمه معاصر در گالری پورتلند مشاهده خواهد شد
15. He wanted to sculpture when he grew up.
[ترجمه ترگمان] وقتی بزرگ شد می خواست یه مجسمه بسازه
[ترجمه گوگل]او وقتی که بزرگ شد، مجسمه سازی میکرد
16. The sculpture of a group of heroes in the centre of the city square shows a master hand.
[ترجمه ترگمان]مجسمه یک گروه از قهرمانان در مرکز میدان شهر یک دست استاد را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مجسمه گروهی از قهرمانان در مرکز شهر مربع یک دست ساز است