کلمه جو
صفحه اصلی

consensus


معنی : اجماع، وفاق، توافق عام، رضایت و موافقت عمومی
معانی دیگر : همرایی، (فقه) اجماع، توافق (آرای عمومی)، اتفاق نظر همگان، همزبانی، عقیده ی اکثریت قریب به اتفاق

انگلیسی به فارسی

توافق عام، رضایت وموافقت عمومی، وفاق، اجماع


اجماع، وفاق، اجماع، وفاق، توافق عام، رضایت و موافقت عمومی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: consensuses
(1) تعریف: general agreement in opinions, values, preferences, or the like.
متضاد: disagreement

- There is no consensus on the morality of abortion.
[ترجمه زارع] هیچ توافقی در مورد جنبه اخلاقی سقط جنین وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] در مورد اخلاق سقط جنین هیچ اتفاق نظر وجود ندارد
[ترجمه گوگل] هیچ توافقی در مورد اخلاق سقط جنین وجود ندارد

(2) تعریف: an opinion shared by a great majority.

- The consensus of viewers was that the film was dull.
[ترجمه ترگمان] اتفاق نظر تماشاگران این بود که فیلم بسیار کسل کننده بوده است
[ترجمه گوگل] اجماع از بینندگان بود که فیلم کسل کننده بود

• general agreement, majority
a consensus is general agreement amongst a group of people.

دیکشنری تخصصی

[صنعت] توافق عام، عامه پسند، وفاق، اجماع
[حقوق] اتفاق آراء
[ریاضیات] توافق، همراهی

مترادف و متضاد

general agreement


اجماع (اسم)
meeting, consensus

وفاق (اسم)
consensus

توافق عام (اسم)
consensus

رضایت و موافقت عمومی (اسم)
consensus

Synonyms: accord, concord, concurrence, consent, harmony, unanimity, unison, unity


Antonyms: disagreement


جملات نمونه

1. consensus politics
پیروی از سیاستی که مورد حمایت اکثریت قریب به اتفاق مردم باشد

2. the consensus was to abandon the project
عقیده ی همگان این بود که اجرای طرح متوقف شود.

3. there is broad consensus on this issue
توافق گسترده ای در این مورد وجود دارد.

4. He was the first to break the consensus and criticize the proposal.
[ترجمه ترگمان]او اولین کسی بود که به اجماع نظر داد و از پیشنهاد انتقاد کرد
[ترجمه گوگل]او اولین کسی بود که این توافق را شکست و انتقاد از پیشنهاد را داشت

5. There is a consensus among teachers that children should have a broad understanding of the world.
[ترجمه ترگمان]در میان معلمان اتفاق نظر وجود دارد که کودکان باید درک وسیعی از جهان داشته باشند
[ترجمه گوگل]در میان معلمان اتفاق نظر وجود دارد که اطفال باید درک جامع از جهان داشته باشند

6. It is difficult to reach a consensus about electoral reform.
[ترجمه دکتر حسین بیجاوی] به توافق رسیدن درمورد اصلاح انتخابات، دشوار دست.
[ترجمه ترگمان]رسیدن به اجماع در مورد اصلاحات انتخاباتی دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است به اتفاق نظر در مورد اصلاحات انتخاباتی برسیم

7. The consensus amongst the world's scientists is that the world is likely to warm up over the next few decades.
[ترجمه ترگمان]اجماع در میان دانشمندان جهان این است که دنیا به احتمال زیاد در چند دهه آینده گرم خواهد شد
[ترجمه گوگل]اجماع بین دانشمندان جهان این است که جهان در چند دهه آینده احتمالا گرم خواهد شد

8. The two parties have reached a consensus.
[ترجمه ترگمان]دو طرف به یک اجماع رسیده اند
[ترجمه گوگل]دو طرف به توافق رسیده اند

9. What is the consensus of opinion at the afternoon meeting?
[ترجمه ترگمان]اجماع نظر در جلسه بعد از ظهر چیست؟
[ترجمه گوگل]توافق نظر در جلسه بعد از ظهر چیست؟

10. The general consensus of opinion is that a high-fat diet is bad for you.
[ترجمه ترگمان]نظر عمومی این است که یک رژیم غذایی با چربی بالا برای شما بد است
[ترجمه گوگل]توافق کلی از نظر این است که یک رژیم غذایی با چربی بالا برای شما بد است

11. Could we reach a consensus on this matter? Let's take a vote.
[ترجمه ترگمان]آیا ما می توانیم در مورد این موضوع به توافق برسیم؟ بیا رای بگیریم
[ترجمه گوگل]آیا ما می توانیم در مورد این موضوع به توافق برسیم؟ بیایید رای بدهیم

12. She is skilled at achieving consensus on sensitive issues.
[ترجمه ترگمان]او در دستیابی به اجماع در مورد مسائل حساس مهارت دارد
[ترجمه گوگل]او در دستیابی به اجماع در مورد مسائل حساس ماهر است

13. There is broad consensus in the country on this issue.
[ترجمه ترگمان]در این کشور اتفاق نظر گسترده ای در این کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این مسئله، در کشور، توافق کلی وجود دارد

14. There is a growing consensus of opinion on this issue.
[ترجمه ترگمان]اتفاق نظر فزاینده در مورد این موضوع وجود دارد
[ترجمه گوگل]هماهنگی در حال افزایش در مورد این موضوع وجود دارد

15. Consensus politics could easily come back into fashion.
[ترجمه ترگمان]سیاست اجماع عمومی به راحتی می تواند به مد باز گردد
[ترجمه گوگل]سیاست های انطباق می تواند به راحتی به مد تبدیل شود

16. There is a broad consensus of opinion about the policies which should be pursued.
[ترجمه ترگمان]یک اجماع گسترده در مورد سیاست هایی وجود دارد که باید پی گیری شود
[ترجمه گوگل]یک توافق کلی در خصوص سیاست هایی که باید دنبال شود، وجود دارد

There is broad consensus on this issue.

توافق گسترده‌ای در این مورد وجود دارد.


The consensus was to abandon the project.

عقیده‌ی همگان این بود که اجرای طرح متوقف شود.


اصطلاحات

consensus politics

پیروی از سیاستی که مورد حمایت اکثریت قریب به اتفاق مردم باشد


پیشنهاد کاربران

توافق

consensus ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: اجماع
تعریف: توافق همگانی بدون اخذ رأی بر سر موضوعی که مستلزم تصمیم مشترک است

گردفکس

وفاق
اتفاق نظر
همرایی

agreement

درزیس شناسی حفاظت شده

متفق القولی، متحد القولی، هم صدایی، هم آوازی، هم داستانی، هم آهنگی، هم نوایی، هم اندیشی

اجماع
informed consensus = اجماع صاحب نظران

اجماع
که یکی از منابع اثبات حکم در فقاهت هم می باشد.

⁦✔️⁩اجماع,
اتفاق نظر ( همگانی )

some centrist Democrats have mistrusted him ever since he followed a stint as a Middle East peace negotiator in the Clinton administration by co - writing a 2001 essay in which he broke from a Washington consensus
NEW YORK TIMES@

Iran, U. S. Inch Toward Nuclear Deal With Sanctions Consensus

The Vienna talks are focused on reaching a consensus on how the U. S. will remove hundreds of sanctions from Iran’s economy
Bloomberg. com@

اتفاق آرا

اجماع جهانی ابطال ناپذیر

مورد رضایت همه

noun
🔴 : a general agreement about something : an idea or opinion that is shared by all the people in a group
[singular]
The ( general ) consensus ( of the group ) was to go ahead with the🔵 plan.
🔵Scientists have not reached a consensus on the cause of the disease. [=scientists do not yet agree about the cause of the disease]
There is a growing consensus [=more and more people agree]🔵 about/on the need for further investigation.
What is the consensus of opinion among the experts? [=what do the🔵 experts all say?]
[noncount]
Everyone on the council seems to understand the need for🔵 consensus.
🔵There is a lack of consensus among the citizens.
🔵The decision was made by consensus.

اتفاق آرا رو دوستمون خیلی دقیق و بجا بکار برد. به نظرم بهترین معنیشه. یعنی موافقت و رای و نظر اکثریت یک گروه. همون Agreement تا حدودی


کلمات دیگر: