1. consensus politics
پیروی از سیاستی که مورد حمایت اکثریت قریب به اتفاق مردم باشد
2. the consensus was to abandon the project
عقیده ی همگان این بود که اجرای طرح متوقف شود.
3. there is broad consensus on this issue
توافق گسترده ای در این مورد وجود دارد.
4. He was the first to break the consensus and criticize the proposal.
[ترجمه ترگمان]او اولین کسی بود که به اجماع نظر داد و از پیشنهاد انتقاد کرد
[ترجمه گوگل]او اولین کسی بود که این توافق را شکست و انتقاد از پیشنهاد را داشت
5. There is a consensus among teachers that children should have a broad understanding of the world.
[ترجمه ترگمان]در میان معلمان اتفاق نظر وجود دارد که کودکان باید درک وسیعی از جهان داشته باشند
[ترجمه گوگل]در میان معلمان اتفاق نظر وجود دارد که اطفال باید درک جامع از جهان داشته باشند
6. It is difficult to reach a consensus about electoral reform.
[ترجمه دکتر حسین بیجاوی] به توافق رسیدن درمورد اصلاح انتخابات، دشوار دست.
[ترجمه ترگمان]رسیدن به اجماع در مورد اصلاحات انتخاباتی دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است به اتفاق نظر در مورد اصلاحات انتخاباتی برسیم
7. The consensus amongst the world's scientists is that the world is likely to warm up over the next few decades.
[ترجمه ترگمان]اجماع در میان دانشمندان جهان این است که دنیا به احتمال زیاد در چند دهه آینده گرم خواهد شد
[ترجمه گوگل]اجماع بین دانشمندان جهان این است که جهان در چند دهه آینده احتمالا گرم خواهد شد
8. The two parties have reached a consensus.
[ترجمه ترگمان]دو طرف به یک اجماع رسیده اند
[ترجمه گوگل]دو طرف به توافق رسیده اند
9. What is the consensus of opinion at the afternoon meeting?
[ترجمه ترگمان]اجماع نظر در جلسه بعد از ظهر چیست؟
[ترجمه گوگل]توافق نظر در جلسه بعد از ظهر چیست؟
10. The general consensus of opinion is that a high-fat diet is bad for you.
[ترجمه ترگمان]نظر عمومی این است که یک رژیم غذایی با چربی بالا برای شما بد است
[ترجمه گوگل]توافق کلی از نظر این است که یک رژیم غذایی با چربی بالا برای شما بد است
11. Could we reach a consensus on this matter? Let's take a vote.
[ترجمه ترگمان]آیا ما می توانیم در مورد این موضوع به توافق برسیم؟ بیا رای بگیریم
[ترجمه گوگل]آیا ما می توانیم در مورد این موضوع به توافق برسیم؟ بیایید رای بدهیم
12. She is skilled at achieving consensus on sensitive issues.
[ترجمه ترگمان]او در دستیابی به اجماع در مورد مسائل حساس مهارت دارد
[ترجمه گوگل]او در دستیابی به اجماع در مورد مسائل حساس ماهر است
13. There is broad consensus in the country on this issue.
[ترجمه ترگمان]در این کشور اتفاق نظر گسترده ای در این کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این مسئله، در کشور، توافق کلی وجود دارد
14. There is a growing consensus of opinion on this issue.
[ترجمه ترگمان]اتفاق نظر فزاینده در مورد این موضوع وجود دارد
[ترجمه گوگل]هماهنگی در حال افزایش در مورد این موضوع وجود دارد
15. Consensus politics could easily come back into fashion.
[ترجمه ترگمان]سیاست اجماع عمومی به راحتی می تواند به مد باز گردد
[ترجمه گوگل]سیاست های انطباق می تواند به راحتی به مد تبدیل شود
16. There is a broad consensus of opinion about the policies which should be pursued.
[ترجمه ترگمان]یک اجماع گسترده در مورد سیاست هایی وجود دارد که باید پی گیری شود
[ترجمه گوگل]یک توافق کلی در خصوص سیاست هایی که باید دنبال شود، وجود دارد