کلمه جو
صفحه اصلی

distrain


معنی : توقیف کردن، گرو کشیدن
معانی دیگر : (حقوق) گرو کشیدن، گرو گرفتن، تامین مدعی به کردن، (به خاطر بدهی) توقیف اموال کردن، فشاردادن، ضبط اموال

انگلیسی به فارسی

گروکشیدن، فشاردادن، توقیف کردن، ضبط اموال


تخریب، گرو کشیدن، توقیف کردن


انگلیسی به انگلیسی

• foreclose on property, take property in payment for debts

دیکشنری تخصصی

[حقوق] گرو برداشتن مال به عنوان وثیقه دین

مترادف و متضاد

توقیف کردن (فعل)
grab, suppress, apprehend, arrest, book, confiscate, detain, distrain, embay, seize, intern, sequester, pull in, impound, sequestrate

گرو کشیدن (فعل)
distrain

جملات نمونه

1. The court distrained property from him.
[ترجمه ترگمان] دادگاه مالکیت رو از خودش گرفته
[ترجمه گوگل]دادگاه از او اموال را محکوم کرد

2. Their goods were distrained in pledge for rent.
[ترجمه ترگمان]کالاهای آن ها در گرو اجاره بهای اجاره بودند
[ترجمه گوگل]کالاهای خود را در تعهد به اجاره گذاشتند

3. Their goods were distrained upon for rent.
[ترجمه ترگمان]goods را برای اجاره دادن آماده می کردند
[ترجمه گوگل]کالاهای خود را برای اجاره رها کردند

4. to distrain upon sb.
[ترجمه ترگمان] تا sb رو ضبط کنه …
[ترجمه گوگل]به اندازۀ صبر و حوصله

5. It shall not distrain articles that are not related to the case.
[ترجمه ترگمان]نباید مقالات مربوط به این مورد را منتشر کرد
[ترجمه گوگل]این نباید مواردی را که به پرونده مربوط نیست، ربط دهند

6. If he does not pay, will the court distrain upon his house?
[ترجمه ترگمان]اگر او پول ندهد، آیا دادگاه به خانه او خواهد رفت؟
[ترجمه گوگل]اگر او پرداخت نمی کند، آیا دادگاه خانه اش را تسلیم خواهد کرد؟

7. If he doesn't pay, will the court distrain upon his house?
[ترجمه ترگمان]اگر او پول بدهد، آیا دادگاه به خانه او خواهد رفت؟
[ترجمه گوگل]اگر او پرداخت نمی کند، آیا دادگاه خانه اش را تسلیم خواهد کرد؟

8. Article 14: A people's court may seal up, distrain or freeze property jointly possessed by the party subject to enforcement and other parties, and notify the joint owners in a timely manner.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۴: دادگاه افراد ممکن است اموال عمومی را مهر و موم کرده و یا اموال مسدود شده را به طور مشترک از طرف شخص ثالث و سایر احزاب حفظ کرده و به آن ها اطلاع دهد که به موقع به صاحبان سهام اطلاع می دهند
[ترجمه گوگل]ماده 14: دادگاه مردم می تواند اموال را که به طور مشترک طرف متعاهد و احزاب دیگر در اختیار دارد، منع کند، منزوی یا منع کند و صاحبان مشترک را به موقع به اطلاع برساند

9. The owner may ask the courtforan order to distrain upon the furniture of any person who failstopay his rent.
[ترجمه ترگمان]صاحب خانه ممکن است از the تقاضا کند که اسباب اثاثیه هر شخصی را که اجاره خانه اش را اجاره کرده بود ضبط کند
[ترجمه گوگل]صاحب ممکن است از دادگاه درخواست کند که مبلغ هر فردی را که فاقد اجاره اش است، تخریب کند

10. Before Russia still does not have disintegrate, my parents plays politics actively, be in in viatic road, they are returned by authorities temporary distrain.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه روسیه هنوز هم متلاشی نشود، والدین من به طور فعال سیاسی بازی می کنند، در جاده viatic زندگی می کنند، آن ها توسط مقامات distrain موقت بازگردانده می شوند
[ترجمه گوگل]پیش از آنکه روسیه هنوز فساد نداشته باشد، والدین من به طور جدی سیاست را به نمایش می گذارند، در مسیر جاده ای راه می یابند، آنها توسط مقامات به طور موقت رها می شوند

11. The employers have no right to ask college students to offer security, nor to distrain upon their IDs or other identifications.
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان حق ندارند از دانش آموزان کالج بخواهند که امنیت را پیشنهاد کنند و یا هویت آن ها را تایید نکنند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان حق ندارند از دانش آموزان کالج بخواهند تا امنیت را ارائه دهند و یا شناسایی و شناسایی آنها را از بین نبرند


کلمات دیگر: