1. deny all knowledge of
ادعای بی خبری کردن
2. deny oneself (something)
(چیزی را) به خود حرام کردن،به خود اجازه ندادن
3. don't deny it, you were the one who broke the cup!
حاشا نکن ! تو بودی که فنجان را شکستی !
4. it is hard to deny an eager child
جواب رد دادن به کودک مشتاق کار مشکلی است.
5. Better deny at once than promise long.
[ترجمه حسین غم پرور] بهتر است فورا انکار کنی تا اینکه قول طولانی بدهی
[ترجمه ترگمان]بهتر است فورا انکار کنی تا قول بدهی
[ترجمه گوگل]بهتر است یک بار از وعده هایت انکار کند
6. Those who deny freedom to others hardly deserve it for themselves.
[ترجمه سعدی] کسانی که منکر آزادی دیگران می شوند ( حق آزادی آنها را ضایع می کنند ) ، به زحمت شایسته آزادی هستند.
[ترجمه ترگمان]کسانی که آزادی را انکار می کنند به زحمت استحقاق خود را دارند
[ترجمه گوگل]کسانی که آزادی را به دیگران محکوم می کنند، تقریبا شایسته آن هستند
7. The White House was swift to deny the rumours.
[ترجمه ترگمان]کاخ سفید تند بود که شایعات را انکار کند
[ترجمه گوگل]کاخ سفید به سرعت شایعات را رد کرد
8. He will not confirm or deny the allegations.
[ترجمه ترگمان]او این ادعاها را تایید یا تکذیب نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]او اتهامات را تایید نخواهد کرد
9. Do me the favour to deny me at once.
[ترجمه ترگمان]این لطف را در حق من بکنید که فورا مرا انکار کنید
[ترجمه گوگل]من به نفع من یک بار من را تکذیب می کنم
10. They deny conspiring together to smuggle drugs.
[ترجمه ترگمان]اونا انکار میکنن که دارن با هم توطئه می کنن که مواد قاچاق کنن
[ترجمه گوگل]آنها مخالف توطئه گران برای قاچاق مواد مخدر هستند
11. No one can deny the fact that fire burns.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند انکار کند که آتش می سوزد
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند این واقعیت را که آتش سوزی می کند را انکار کند
12. The spokesman refused either to confirm or deny the reports.
[ترجمه ترگمان]سخنگو از تایید یا تکذیب گزارش ها خودداری کرد
[ترجمه گوگل]سخنگوی حاضر به تأیید یا رد گزارشها نبود
13. He had the hardihood to deny the fact.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه تردید داشت که این حقیقت را انکار کند
[ترجمه گوگل]او سختگیر بود که این واقعیت را انکار کند
14. Both women vehemently deny the charges against them.
[ترجمه ترگمان]هر دو زن به شدت اتهامات خود را انکار می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو زن به شدت اتهامات علیه آنها را رد می کنند
15. They that deny the power of the king shall die by the sword.
[ترجمه ترگمان]آن ها انکار می کنند که قدرت پادشاه با شمشیر خواهد مرد
[ترجمه گوگل]کسانی که قدرت پادشاه را انکار می کنند باید از شمشیر بمیرند
16. It's only too easy for them to deny responsibility.
[ترجمه ترگمان]این کار برای آن ها خیلی آسان است که مسوولیت را انکار کنند
[ترجمه گوگل]برای آنها مسئولیت انکار بسیار آسان است
17. They totally and categorically deny the charges.
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا و قاطعانه این اتهامات را رد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به طور کامل و قاطعانه اتهامات را انکار می کنند