کلمه جو
صفحه اصلی

apportionment


معنی : تقسیم، تسهیم، تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
معانی دیگر : افراز، تعیین سهم، تعیین حصه، تسهیم و تقسیم، سرشکن، حصه، بخش، توزیع (برحسب نسبت یا جمعیت و غیره)، تخصیص

انگلیسی به فارسی

(حقوق) تسهیم، تقسیم، تقسیم پولی بین اشخاص ذی‌نفع


تقسیم بندی، تقسیم، تسهیم، تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a distribution based on the relation of part to whole.
مشابه: allotment

- Population determines the apportionment of federal and state legislators.
[ترجمه ترگمان] جمعیت the های فدرال و ایالتی را تعیین می کند
[ترجمه گوگل] جمعیت تعیین کننده تقسیم قانونگذاران فدرال و ایالتی است

(2) تعریف: the act of distributing in such a way.

• allocation, allotment

دیکشنری تخصصی

[حقوق] افراز، تسهیم هزینه ها و عوارض متعلقه به مال (بین خریدار و فروشنده یا بین شرکاء)، منظور کردن اقلام هزینه به حساب های مربوط
[ریاضیات] تقسیم، قسمت، بخش

مترادف و متضاد

تقسیم (اسم)
partition, allotment, division, scissor, cleavage, dispensation, apportionment, dealing, repartition

تسهیم (اسم)
allotment, sharing, multiplexing, multiplex, apportionment

تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع (اسم)
apportionment

allotment


Synonyms: partition, division, allocation, appropriation, portion


جملات نمونه

1. the apportionment of land among new settlers
تقسیم زمین میان کوچگران جدید

2. The contract defines the apportionment of risks between employer and contractor.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد تقسیم خطرات بین کارفرما و پیمان کار را تعریف می کند
[ترجمه گوگل]قرارداد، تقسیم خطرات را بین کارفرما و پیمانکار تعریف می کند

3. Apportionment of seats in the House of Representatives and state legislatures is based on census data.
[ترجمه ترگمان]تعیین جایگاه کرسی های مجلس نمایندگان و مجالس قانون گذاری بر مبنای داده های سرشماری صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]تقسیم صندلی ها در مجلس نمایندگان و مجلس های دولتی بر اساس اطلاعات سرشماری است

4. The inequitable apportionment of costs and benefits sets the table for long-term disaster.
[ترجمه ترگمان]تقسیم ناعادلانه هزینه و منافع میز برای بلایای طولانی مدت را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]تقسیم غیرمنصفانه هزینه ها و منافع، میز را برای فاجعه طولانی مدت تعیین می کند

5. Source apportionment of particulate matter is important in the field of environmental administration.
[ترجمه ترگمان]تخصیص منبع ذرات معلق در حوزه مدیریت محیط زیست اهمیت دارد
[ترجمه گوگل]تقسیم بندی منبع ذرات در حوزه مدیریت زیست محیطی مهم است

6. The ratio of financing apportionment and optimal fare discount are obtained from cost - benefit analysis.
[ترجمه ترگمان]نسبت تامین مالی و تخفیف هزینه بهینه از آنالیز هزینه - سود به دست آمده است
[ترجمه گوگل]نسبت تقسیم مالیات و تخفیف کرایه بهینه از تجزیه و تحلیل هزینه-سود حاصل می شود

7. Income apportionment for technological factors should not take one single form, but rather use different combinations of multiple apportionments.
[ترجمه ترگمان]تقسیم درآمد برای عوامل تکنولوژیکی نباید تنها یک شکل داشته باشد بلکه از ترکیبات مختلف of چندگانه استفاده کند
[ترجمه گوگل]تقسیم درآمد برای عوامل تکنولوژیک نباید یک فرم واحد داشته باشد، بلکه باید از ترکیبهای مختلف تقسیم بندی های چندگانه استفاده کرد

8. The result of the apportionment of property and debts must be equitable.
[ترجمه ترگمان]نتیجه تقسیم دارایی و بدهی ها باید برابر باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه تقسیم دارایی و بدهی باید عادلانه باشد

9. The apportionment of relevant expenses shall be stipulated in their association agreement.
[ترجمه ترگمان]تقسیم هزینه های مربوطه باید در قرارداد هم کاری آن ها تصریح شود
[ترجمه گوگل]تقسیم هزینه های مربوطه باید در توافق نامه مربوط به آنها تعریف شود

10. The paper discusses the share - expenses apportionment the varied cooperative game the game theory on 3 S technology.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث و بررسی هزینه های مربوط به تقسیم و تقسیم تیوری بازی در تکنولوژی ۳ S می پردازد
[ترجمه گوگل]مقاله در مورد سهم - هزینه های تقسیم بندی بازی های تعاملی متنوع نظریه بازی در تکنولوژی 3 S مورد بحث قرار می گیرد

11. Source apportionment of airborne particulate matter is important in the field of environmental administration.
[ترجمه ترگمان]تخصیص منبع ماده ذرات معلق در حوزه مدیریت محیط زیست اهمیت دارد
[ترجمه گوگل]تقسیم منابع ذرات هوا در هوا در زمینه مدیریت محیط زیست مهم است

12. The Circular specifies the method for apportionment of taxable income among partners of partnerships.
[ترجمه ترگمان]بخشنامه روش تقسیم درآمد مشمول مالیات در میان شرکا را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]این دیاگرام روش برای تقسیم درآمد مشمول مالیات در میان شرکای مشارکت را مشخص می کند

13. The method of apportionment used will depend upon the documentation provided by the importer.
[ترجمه ترگمان]روش of به اسناد ارائه شده توسط وارد کننده بستگی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]روش تقسیم استفاده شده مستلزم اسناد ارائه شده توسط وارد کننده است

14. An apportionment of bandwidth between the graphics local memory and system memory is the result.
[ترجمه ترگمان]تقسیم پهنای باند بین حافظه داخلی گرافیکی و حافظه سیستم نتیجه است
[ترجمه گوگل]تقسیم پهنای باند بین حافظه محلی گرافیکی و حافظه سیستم نتیجه است

the apportionment of land among new settlers

تقسیم زمین میان کوچ‌گران جدید


پیشنهاد کاربران

تطبیق


کلمات دیگر: