کلمه جو
صفحه اصلی

alienate


معنی : بیگانه کردن، انتقال دادن، منحرف کردن
معانی دیگر : انتقال دادن (مالکیت)، به دیگری واگذاردن، (از خود) راندن، گریزان کردن، ناخشنود کردن، بیزار کردن، گمگشته کردن

انگلیسی به فارسی

انتقال دادن، بیگانه کردن، منحرف کردن


بیگانه، بیگانه کردن، انتقال دادن، منحرف کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: alienates, alienating, alienated
مشتقات: alienator (n.)
(1) تعریف: to cause to become unfriendly or averse; estrange.
مترادف: estrange
متضاد: charm, endear
مشابه: antagonize, oppose, rupture, separate, withdraw

- She alienated her friends with her hostility.
[ترجمه ترگمان] دوستاش رو با خصومت از خودش طرد کرده
[ترجمه گوگل] او با دشمنی خود، دوستانش را بیگانه کرد

(2) تعریف: in law, to transfer (property, title, or the like) to another.
مترادف: transfer

• confiscate, requisition; transfer property; cause alienation or estrangement; separate, isolate
if you alienate someone, you make them become unfriendly or unsympathetic towards you.
if someone is alienated from something, they are emotionally or intellectually separated from it.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] انتقال دادن، واگذار کردن، صلح کردن (ملک)

مترادف و متضاد

بیگانه کردن (فعل)
estrange, alienate, avert

انتقال دادن (فعل)
transfer, shift, alienate, transmit, demise, make over, remise

منحرف کردن (فعل)
shunt, alienate, avert, divert, deflect, swerve, bend, call off, warp, wring, pervert

cause unfriendliness, hostility


Synonyms: break off, come between, disaffect, disunite, divide, divorce, estrange, make indifferent, part, separate, set against, turn away, turn off, wean, withdraw the affections of


Antonyms: be friendly, disarm


جملات نمونه

1. she had no right to alienate such a large sum from the children's account
او حق نداشت چنین پول هنگفتی را از حساب بچه ها انتقال بدهد.

2. Don't alienate yourself from the masses.
[ترجمه ترگمان]خودت را از توده دور نکن
[ترجمه گوگل]از توده ها خود را بیگانه نکن

3. The latest tax proposals will alienate many voters.
[ترجمه ترگمان]آخرین پیشنهادها مالیاتی بسیاری از رای دهندگان را منحرف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]آخرین طرح های مالیاتی بسیاری از رای دهندگان را بی اعتبار خواهد کرد

4. We'd better not alienate ourselves from the colleagues.
[ترجمه ترگمان]بهتر است خودمان را از همکاران دور نکنیم
[ترجمه گوگل]ما بهتر از خودمان بیگانه نیستیم

5. The govern-ment cannot afford to alienate either group.
[ترجمه ترگمان]دولت نمی تواند این گروه را منحرف کند
[ترجمه گوگل]حکومت نمی تواند هر دو گروه را بیگانه کند

6. Disagreements can alienate teenagers from their families.
[ترجمه ترگمان]اختلافاتی می تواند نوجوانان را از خانواده های خود منحرف کند
[ترجمه گوگل]اختلاف نظر می تواند نوجوانان را از خانواده های خود بیگانه کند

7. I hope nothing will ever alienate his brothers from him.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم هیچ چیز از او جدا نشود
[ترجمه گوگل]امیدوارم هیچوقت برادرانش را از او نگیرد

8. The executive could not alienate any part of our territory.
[ترجمه ترگمان]قوه مجریه نباید هیچ بخشی از قلمرو ما را منحرف کند
[ترجمه گوگل]اجرایی نمی تواند هر بخشی از قلمرو خود را بیگانه کند

9. His second wife, Alice, was determined to alienate him from his two boys.
[ترجمه ترگمان]همسر دوم، آلیس، مصمم بود او را از دو پسر جدا کند
[ترجمه گوگل]همسر دوم او، آلیس، مصمم بود که او را از دو پسر خود بیگانه کند

10. The essential effect of such knowledge was to alienate Chesterton and Williamson from the contemporary world.
[ترجمه ترگمان]تاثیر اساسی چنین دانشی، منحرف کردن Chesterton و ویلیامسون از دنیای معاصر بود
[ترجمه گوگل]اثر اساسی این دانش به چسترتن و ویلیامسون از جهان معاصر بیگانه بود

11. A condemnatory approach can only alienate the unfaithful, Spring says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که یک رویکرد محکوم به محکوم کردن تنها می تواند این خیانت را منحرف کند
[ترجمه گوگل]بهار می گوید که یک رویکرد محکوم می تواند بی اعتمادی را بی اعتبار کند

12. Gingrich is now careful not to alienate Buchananites, whose votes are needed this year to maintain the Republican majority in Congress.
[ترجمه ترگمان]اکنون گینگریچ نسبت به منحرف کردن Buchananites که امسال برای حفظ اکثریت جمهوریخواهان در کنگره نیاز است، محتاطانه عمل می کند
[ترجمه گوگل]گینگریچ در حال حاضر دقت نکنید که بوکانانیت ها را نادیده بگیرند، که در سال جاری برای حفظ اکثریت جمهوریخواهان در کنگره مورد نیاز است

13. If this measure could indeed alienate Latinos, why do several recent polls show overwhelming support from Latinos for dismantling bilingual education?
[ترجمه ترگمان]اگر این اقدام واقعا آمریکای لاتین را منحرف کند، چرا بسیاری از نظرسنجی های اخیر حمایت قاطعی از آمریکای لاتین برای پیاده کردن آموزش دو زبانه را نشان می دهند؟
[ترجمه گوگل]اگر این اندازه گیری واقعا می تواند به لاتینا بیگانه باشد، چرا چندین نظرسنجی اخیر نشان می دهد پشتیبانی لاتینی ها برای از بین بردن آموزش دو زبانه، حمایت فراوانی دارد؟

14. All it is liable to do is alienate your supporters.
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که ممکن است انجام دهد این است که حامیان شما را منحرف کند
[ترجمه گوگل]همه ی مسئولین این است که هواداران شما را بیگانه کنند

15. She could alienate a whole list of people, and still come away without knowing which one of them she actually wanted.
[ترجمه ترگمان]او می توانست تمام لیست افراد را از او دور کند و بی آن که بداند یکی از آن ها واقعا چه می خواهد، از آنجا بیرون خواهد رفت
[ترجمه گوگل]او می تواند یک لیست کامل از مردم را بی طرف کند و هنوز هم بدون دانستن اینکه یکی از آنها او واقعا می خواست، بیرون می رفت

She had no right to alienate such a large sum from the children's account.

او حق نداشت چنین پول هنگفتی را از حساب بچه‌ها انتقال بدهد.


The country youth went to town and became alienated from his kin.

جوان روستایی به شهر رفت و با خویشان خود بیگانه شد.


The government's policy has alienated the people.

سیاست دولت مردم را بیزار کرده است.


alienated

(از خود یا دیگران) بیگانه، بیزار


پیشنهاد کاربران

رویگرادن کردن

دور کردن

دلزده کردن، ناراحت کردن، موجب رنجش شدن

دک کردن

خودبیگانهیدن = to become alienated
خودبیگانهاندن = to alienate

غیرخودیدن.
غیرخوداندن.


کلمات دیگر: