contumely

معنی : خفت، توهین، بی حرمتی، اهانت

معانی دیگر : بی ادبی (توام با غرور و رفتار تحقیرآمیز)، توهین و تحقیر، سبکی

انگلیسی به فارسی

اهانت، بی حرمتی، خفت، سبکی، توهین

متاسفم، اهانت، بی حرمتی، خفت، توهین

انگلیسی به انگلیسی

• rudeness, contemptuous behavior

اسم ( noun )

حالات: contumelies
مشتقات: contumelious (adj.), contumeliously (adv.), contumeliousness (n.)

• (1) تعریف: contemptuous insolence; rudeness.
• مترادف: disdain, insolence, rudeness
• مشابه: derision, invective, scorn

- By flouting the restrictions placed on women by the Church, she exposed herself to the contumely of the congregation.

[ترجمه ترگمان] با flouting کردن محدودیت های اعمال شده بر زنان کلیسا، خود را در معرض تهدید مردم قرار داد
[ترجمه گوگل] با محدود کردن محدودیت هایی که زنان توسط کلیسا قرار داده اند، او خود را در معرض جماعت قرار می دهد

• (2) تعریف: an insulting act or comment.
• مترادف: abuse, affront, insolence, insult, invective
• مشابه: incivility, indignity, scurrility, vituperation, vulgarity

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اهانت، بی احترامی، ناسزا

مترادف و متضاد

خفت (اسم)

abasement, abuse, affront, contumely, knot, loop, opprobrium, light-mindedness

توهین (اسم)

abuse, contumely, insult, offense, libel, disparagement, flout, vituperation, insolence, aspersion

بی حرمتی (اسم)

affront, contumely, profanation, violence, disrespect, desecration, irreverence

اهانت (اسم)

contumely, baffle, impertinence, offense, insolence, disrespect, contempt, disdain

کلمات دیگر: