1. appear in court
در دادگاه حاضر شدن
2. earthquakes appear to be increasing in frequency
ظاهرا تعداد زلزله ها رو به تزاید است.
3. viruses appear to have emerged in recent years
ویروس ها ظاهرا در سال های اخیر شناخته شده اند.
4. to appear out of thin air
غفلتا و به طور اسرارآمیزی ظاهر شدن
5. she studied to appear calm
سعی کرد آرام بنظر بیاید.
6. their failure to appear in court was to their disadvantage
خودداری آنها از حضور در دادگاه به ضررشان تمام شد.
7. the ominous clouds that appear on the horizon
ابرهای تهدید آمیزی که برافق ظاهر می شوند
8. they are billed to appear on the stage together
قرار است با هم بر صحنه ظاهر شوند.
9. literary giants beside whom we appear petty
غول های ادبی که در کنار آنان ما فسقلی به نظر می رسیم
10. the court subpoenaed him to appear as witness
دادگاه او را به عنوان گواه فراخواند.
11. the short-term effects of this drug appear to be good
آثار کوتاه مدت این دارو ظاهرا خوب است.
12. they killed him and artfully contrived that it should appear to be my doing
او را کشتند و با تردستی طوری عمل کردند که گویی من او را کشته ام.
13. on the day of her wedding, she was processed to appear in court
در روز ازدواجش او را به دادگاه احضار کردند.
14. you wrest the law so as to make your enemies appear guilty
شما به منظور گناهکار جلوه دادن دشمنانتان قوانین را تحریف می کنید.
15. Those days when we were together appear in my mind time after time, because they were so joyful, happy, blest, disappointing, sad and painful. I miss you ,and miss you so much. Do you know there is someone thinking of you and caring you all the time ? Your smiling eyes are just like the sparkling stars hanging on the curtain of my heart.
[ترجمه ترگمان]آن روزها که ما با هم بودیم، پس از گذشت زمان در ذهن من ظاهر شد، چون خیلی شاد بودند، شاد، نا امید کننده، نا امید کننده و دردناک دلم برات تنگ شده و دلم برات خیلی تنگ شده می دونی یه نفر به تو فکر می کنه و همیشه به تو اهمیت می ده؟ چشمان خندان شما درست مانند ستارگان درخشان است که بر پرده قلب من آویزان شده اند
[ترجمه گوگل]آن روزهایی که ما با هم در زمان ذهنمان ظاهر شدیم، زیرا آنها خیلی خوشحال، خوشحال، خوش تیپ، ناامید کننده، غم انگیز و دردناک بودند دلم برایت تنگ شده است آیا می دانید کسی که به شما فکر می کند و تمام وقت شما را تحت نظر دارد؟ چشمان خندان شما مثل ستاره های درخشان بر روی پرده قلب من است
16. Trust always can not stand test, appear so vulnerable.
[ترجمه ترگمان]اعتماد همیشه نمی تواند تست تحمل کند، به این شکل آسیب پذیر به نظر برسد
[ترجمه گوگل]اعتماد همیشه نمیتواند آزمایش را تحمل کند، به نظر میرسد آسیب پذیر است
17. Like sunlight, sunset, we appear, we disappear. We are so important to some, but we are just passing through.
[ترجمه ترگمان] مثل نور خورشید، غروب خورشید، ما ناپدید میشیم ما خیلی برای بعضی چیزها اهمیت داریم، اما ما فقط داریم از اینجا رد میشیم
[ترجمه گوگل]مثل نور خورشید، غروب خورشید، به نظر می رسد ما ناپدید می شویم ما برای بعضی ها بسیار مهم است، اما ما فقط از طریق عبور می کنیم
18. To an outsider it may appear to be a glamorous job.
[ترجمه ترگمان]برای یک غریبه ممکن است یک شغل پر زرق و برق باشد
[ترجمه گوگل]به یک بیگانه ممکن است یک کار فریبنده باشد
19. An excerpt from her new thriller will appear in this weekend's magazine.
[ترجمه ترگمان]گزیده ای از این فیلم ترسناک او در این آخر هفته به نمایش در خواهد آمد
[ترجمه گوگل]گزیده ای از هیجان انگیز جدید خود را در مجله آخر هفته نمایش داده خواهد شد
20. Will you suddenly appear, in a coffee shop around the corner, I will bring the smiling face, and you say, not to say once upon a time, just say, say to you, just say, long time no see.
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است ناگهان در یک مغازه قهوه در گوشه خیابان ظاهر شوید من صورت خندان و خندان را می آورم و شما می گویید فقط یک بار، فقط بگویید، مدت زیادی است که شما را نمی بیند
[ترجمه گوگل]آیا شما ناگهان ظاهر می شود، در یک کافی شاپ در اطراف گوشه، چهره لبخند را به ارمغان می آورم، و شما می گویید، یک بار به یک بار نمی گویند، فقط می گویند، به شما بگویم، فقط می گویند، مدت طولانی نمی بیند
21. The Democrats appear to have the election sewn up.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دموکرات ها انتخابات را دوخته باشند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که دموکرات ها انتخابات را به هم پیوند داده اند
22. She will appear in court tomorrow.
[ترجمه ترگمان]او فردا در دادگاه حاضر خواهد شد
[ترجمه گوگل]او فردا در دادگاه ظاهر خواهد شد
23. Things often appear chaotic to the outsider.
[ترجمه ترگمان]اغلب چیزها برای خارج از کشور آشفته و آشفته به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]چیزهایی که اغلب برای بیگانه به نظر می رسند، به نظر می رسد
24. Most Conservative MPs appear happy with the government's reassurances.
[ترجمه ترگمان]اکثر اعضای پارلمان محافظه کار از اطمینان دولت راضی به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]اکثر نمایندگان محافظه کار با اطمینان دولت مواجه می شوند
25. He was ordered to appear the following day, but absconded.
[ترجمه ترگمان]به او دستور داده شد که فردای آن روز ظاهر شود، اما فرار کرد
[ترجمه گوگل]او دستور داد روز بعد ظاهر شود، اما فرار کرد