1. run the blockade
محاصره (به ویژه دریابند) را شکستن
2. kennedy ordered the naval blockade of cuba
کندی دستور محاصره ی دریایی کوبا را داد.
3. to run a naval blockade
محاصره ی دریایی را شکستن
4. the german navy tried to blockade britain
نیروی دریایی آلمان سعی کرد انگلستان را محاصره ی دریایی کند.
5. ships that were trying to run either inward or outward through the blockade
کشتی هایی که سعی می کردند با گذشتن از خط محاصره داخل یا خارج شوند.
6. The Soviet blockade of Berlin was lifted in May 194
[ترجمه ترگمان]محاصره برلین در ماه مه ۱۹۴ به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]محاصره شوروی برلین در ماه مه 194 لغو شد
7. They attempted to break the blockade by using submarines.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کردند با استفاده از زیردریایی ها محاصره را بشکنند
[ترجمه گوگل]آنها با استفاده از زیردریایی تلاش کردند تا این محاصره را شکست دهند
8. They've imposed an economic blockade on the country.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک محاصره اقتصادی در کشور اعمال کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها محاصره اقتصادی را در کشور اعمال کرده اند
9. The blockade was aimed at starving the country into submission.
[ترجمه ترگمان]هدف از این محاصره، گرسنگی دادن کشور به تسلیم بود
[ترجمه گوگل]این محاصره با هدف گرسنگی کشاندن کشور انجام شد
10. Protesters formed a human blockade to stop loggers felling trees.
[ترجمه ترگمان]معترضان محاصره انسانی را برای متوقف کردن درختان قطع loggers تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]معترضان یک محاصره انسانی را متوقف کردند تا مانع تراشیده شدن چوب درختان شود
11. The president imposed a complete blockade on the island's harbours.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور محاصره کاملی را در بنادر این جزیره اعمال کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور یک محاصره کامل در بندر های جزیره را تحمیل کرد
12. Parisian taxi drivers are threatening to mount a blockade to turn the screw on the government.
[ترجمه ترگمان]راننده های تاکسی پاریس تهدید می کنند که محاصره را محاصره کنند تا پیچ حکومت را محاصره کنند
[ترجمه گوگل]رانندگان تاکسی پاریس تهدید می کنند که یک محاصره برای چرخاندن پیچ در دولت داشته باشند
13. The economic blockade is accompanied by terror tactics.
[ترجمه ترگمان]محاصره اقتصادی با تاکتیک های تروریسم همراه است
[ترجمه گوگل]محاصره اقتصادی همراه با تاکتیک های تروریستی است
14. At Ferryquay Gate they were met by a blockade of loyalists which was being addressed by Bunting.
[ترجمه ترگمان]در دروازه Ferryquay با محاصره وفاداران که توسط Bunting مورد خطاب قرار گرفته بودند، ملاقات کردند
[ترجمه گوگل]در Ferryquay Gate آنها توسط یک محاصره وفادار بودند که توسط Bunting مورد توجه قرار گرفتند
15. When cimetidine was given together with histamine, blockade of histamine 2 receptor may have reversed histamine stimulated growth.
[ترجمه ترگمان]وقتی cimetidine با هیستامین شناخته می شود، blockade of ۲ may growth را معکوس می کند
[ترجمه گوگل]هنگامیکه سایمتیدین همراه با هیستامین دریافت شد، مسدود شدن گیرنده هیستامین 2 ممکن است باعث تحریک رشد هیستامین شود
16. Democrats are now engaged in a full-scale legislative blockade, stopping all bills with objections and threatened filibusters.
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها در حال حاضر در یک محاصره قانونی کامل درگیر شده اند و همه لوایح را با اعتراضات متوقف کرده و filibusters را تهدید کرده اند
[ترجمه گوگل]دموکراتها در حال حاضر در یک محاصره قانونی در سطح مقدماتی قرار دارند و تمام صورتحساب ها را با اعتراض و تهدید کنندگان فلیبوبستر متوقف می کنند