1. cigarette smoking is detrimental to your health
کشیدن سیگار برای سلامتی شما زیان آور است.
2. Sugar is positively detrimental to bodybuilding.
[ترجمه ترگمان]قند به طور مثبت برای بدن سازی مضر است
[ترجمه گوگل]شکر به بدن سازی زیان آور است
3. These chemicals have a detrimental effect/impact on the environment.
[ترجمه ترگمان]این مواد شیمیایی تاثیر منفی بر محیط زیست دارند
[ترجمه گوگل]این مواد شیمیایی تأثیری بر محیط زیست دارد
4. Smoking is detrimental to your health.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن برای سلامتی شما مضر است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن برای سلامتی شما مضر است
5. Their decision could be detrimental to the future of the company.
[ترجمه ترگمان]تصمیم آن ها می تواند برای آینده شرکت زیان آور باشد
[ترجمه گوگل]تصمیم آنها می تواند آینده شرکت را نابود کند
6. The policy will be detrimental to the peace process.
[ترجمه ترگمان]این سیاست برای روند صلح زیان آور است
[ترجمه گوگل]این سیاست به روند صلح منجر خواهد شد
7. This move could be seriously detrimental to the economy.
[ترجمه ترگمان]این حرکت می تواند به طور جدی برای اقتصاد مضر باشد
[ترجمه گوگل]این حرکت می تواند به طور جدی به اقتصاد آسیب برساند
8. Poor eating habits are detrimental to health.
[ترجمه ترگمان]عادت های غذایی ضعیف برای سلامتی مضر هستند
[ترجمه گوگل]عادت های ناسالم در معرض خطر سلامتی هستند
9. Departmental barriers and ivory tower attitudes are detrimental to good results.
[ترجمه ترگمان]موانع Departmental و نگرش های برج عاج برای نتایج خوب مضر هستند
[ترجمه گوگل]موانع اداری و نگرش برج های عاج برای نتایج خوب مضر است
10. All of these factors may be detrimental to original interior features.
[ترجمه ترگمان]تمام این فاکتورها می توانند برای ویژگی های داخلی اصلی مضر باشند
[ترجمه گوگل]تمام این عوامل ممکن است به ویژگی های اصلی داخلی آسیب برساند
11. This is obviously having a detrimental effect on textile exports from the region.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که این امر تاثیر مضری بر صادرات نساجی از منطقه دارد
[ترجمه گوگل]این بدیهی است که اثر منفی بر صادرات نساجی از منطقه دارد
12. The application with the particularly detrimental effect on operators' jobs was the biscuit dough mixing automation.
[ترجمه ترگمان]کاربرد آن به ویژه اثر زیان آوری بر کار اپراتورها، خمیر mixing خمیر خمیر است
[ترجمه گوگل]نرم افزار با تأثیرات ویژه ای بر شغل اپراتورها، ماشین سازی مخلوط کردن خمیر بیسکویت بود
13. Many industrial activities impose external effects, usually detrimental ones, on the wider community.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فعالیت های صنعتی، اثرات خارجی را تحمیل می کنند، معمولا به زیان آن ها، در جامعه گسترده تر
[ترجمه گوگل]بسیاری از فعالیت های صنعتی اثرات خارجی، معمولا زیان آور، بر جامعه گسترده تر تحمیل می کنند
14. The changes would have a detrimental effect on bus passengers.
[ترجمه ترگمان]این تغییرات تاثیر مضری بر مسافران اتوبوس خواهند داشت
[ترجمه گوگل]این تغییرات تاثیر مثبتی بر مسافران اتوبوس می گذارد
15. Long-acting drugs, like many sleeping pills, are especially detrimental to the elderly.
[ترجمه ترگمان]داروهای معمول، مانند بسیاری از قرص های خواب، به ویژه برای افراد مسن مضر هستند
[ترجمه گوگل]داروهای طولانی مدت، مانند بسیاری از قرص های خواب، به ویژه برای سالمندان زیان آور هستند