1. the establishment of a plant in a new environment
پا گرفتن گیاه در محیط جدید
2. the establishment
1- هیات حاکمه،دستگاه دولت و رهبران سیاسی و اقتصادی 2- (در هر سازمان یا گروه) گروه کلیدی،سردمداران،صدرنشینان،نخبگان 3- رجوع شود به: established church
3. she works at an educational establishment
او در یک موسسه ی آموزشی کار می کند.
4. The scandal sent tremors through the political establishment.
[ترجمه ترگمان]این رسوایی از طریق ایجاد سیاسی به لرزه درآمد
[ترجمه گوگل]رسوایی از طریق استبداد سیاسی لرزه ها را فرستاد
5. The establishment of the socialist system to we opened a reach the ideal state of roads, and the ideal into reality needs to rely on our hard work.
[ترجمه ترگمان]ایجاد نظام سوسیالیستی برای رسیدن به وضعیت ایده آل جاده ها، و کمال مطلوب در واقعیت نیازمند اتکا به کار سخت ما است
[ترجمه گوگل]استقرار سیستم سوسیالیستی برای رسیدن به حالت ایده آل جاده ها، و ایده آل به واقعیت نیاز به تکیه بر کار سخت ما دارد
6. Young people are supposed to rebel against the Establishment.
[ترجمه ترگمان]قرار است جوانان علیه دولت شورش کنند
[ترجمه گوگل]قرار است جوانان علیه تاسیس این کشور شورش کنند
7. His ideas influenced the establishment of National Portrait Galleries in London and Edinburgh.
[ترجمه ترگمان]عقاید او بر تاسیس of پرتره ملی در لندن و ادینبورگ تاثیر گذاشت
[ترجمه گوگل]ایده های او تأثیر ایجاد گالری ملی پرتره در لندن و ادینبورگ را تحت تاثیر قرار داد
8. The hotel is a comfortable and well-run establishment.
[ترجمه ترگمان]این هتل یک موسسه راحت و راحت است
[ترجمه گوگل]این هتل دارای استراحت راحت و راحت است
9. Opposition MPs are calling for the establishment of an independent food and drugs agency.
[ترجمه ترگمان]نمایندگان مجلس مخالف خواهان تاسیس یک آژانس مستقل مواد غذایی و مواد مخدر هستند
[ترجمه گوگل]پارلمان مخالف خواستار تشکیل یک سازمان مستقل مواد غذایی و مواد مخدر هستند
10. With the establishment of major new markets, the economy is thriving.
[ترجمه ترگمان]با ایجاد بازارهای بزرگ جدید، اقتصاد پیشرفت کرده است
[ترجمه گوگل]با ایجاد بازارهای جدید عمده، اقتصاد رشد می کند
11. The British establishment seems to be off on another quest for fool's gold.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بریتانیا در جستجوی راه دیگری برای کسب مدال طلا باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد استقرار بریتانیا در تلاش دیگری برای طلای احمق باشد
12. The uproar led to the establishment of bioethics committees to oversee research.
[ترجمه ترگمان]این آشوب منجر به ایجاد کمیته های تخصصی زیستی برای نظارت بر تحقیقات شد
[ترجمه گوگل]سر و صدا به ایجاد کمیته های زیستی منجر شد تا نظارت بر تحقیقات انجام شود
13. The conservatism of the literary establishment in this country is as-tounding.
[ترجمه ترگمان]محافظه کاری ساختار ادبی این کشور as است
[ترجمه گوگل]محافظه کاریت ادبیات ادبی در این کشور به همان شکل است
14. What made you come and work in this establishment?
[ترجمه ترگمان]چی باعث شد که تو اینجا کار کنی و کار کنی؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث شد که شما در این مؤسسه شرکت کنید؟