کلمه جو
صفحه اصلی

consignor


(بازرگانی) فرستنده ی کالا، سپارشگر، ارسال کننده (consigner هم می گویند)، فرستنده کالا، حمل کننده کالا

انگلیسی به فارسی

فرستنده کالا، حمل‌کننده کالا


انگلیسی به انگلیسی

• one that consigns or delivers

دیکشنری تخصصی

[حقوق] فرستنده، حمل کننده
[ریاضیات] فرستنده ی کالا، فرستنده

جملات نمونه

1. The sea waybill also allows the consignor to vary his delivery instructions to the carrier at any time during the carriage.
[ترجمه ترگمان]waybill دریا همچنین به the اجازه می دهد دستورالعمل های تحویل او به ناو در هر زمانی در طول کالسکه را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]صورتحساب دریا نیز به فرستنده اجازه می دهد دستورالعمل های تحویل خود را به حامل در هر زمان در طول حمل و نقل تغییر دهید

2. The consignors then shopped the piece around, and Washington dealer Guy Bush got a very good buy indeed as a consequence.
[ترجمه ترگمان]سپس The در اطراف این قطعه خرید می کردند، و نماینده واشنگتن، گای بوش، در نتیجه خرید بسیار خوبی داشت
[ترجمه گوگل]پس از آن، فرستنده ها این قطعه را خریداری کردند و گای بوش، فروشندگان واشنگتن در نتیجه یک خرید بسیار خوبی داشت

3. And the consignee or consignor shall make customs declaration the form of a customs declaration form.
[ترجمه ترگمان]و consignee یا consignor باید بیانیه گمرک را به شکل اظهارنامه مالیاتی اعلام کنند
[ترجمه گوگل]و گیرنده یا فرستنده اعلامیه گمرکی را به صورت یک فرم دپارتمان گمرکی می نویسد

4. Additionally the existence of trade commercialtransportation center in consignor dock repeats construction apparently.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، وجود مرکز commercialtransportation تجاری در اسکله consignor ظاهرا ساخت را تکرار می کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، وجود مرکز حمل و نقل تجاری تجاری در اسکله حمل و نقل، ظاهرا ساخت و ساز را تکرار می کند

5. Frozen plant of company many invest in, attract consignor thick as hail.
[ترجمه ترگمان]کارخانه یخ زده شرکت بسیاری در آن سرمایه گذاری می کند و consignor را به عنوان تگرگ جذب می کند
[ترجمه گوگل]کارخانه یخ زده ی شرکت در بسیاری از سرمایه گذاری ها، جذب حمل و نقل به عنوان تگرگ ضخیم

6. The Consignor shall absorb insurance premium and warehousing charges up to the date of delivery to customers.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان حق بیمه عمر بیمه و انبارداری را تا زمان تحویل به مشتریان دریافت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]محموله بار بیمه و مخارج انبارداری را تا تاریخ تحویل به مشتریان جذب می کند

7. When consignor and shipper are debtors, consignor should precede to perform the obligation.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که consignor و shipper debtors هستند، consignor باید قبل از انجام تعهدات پیش برود
[ترجمه گوگل]هنگامی که فرستنده و گیرنده بدهکار هستند بدهکار، فرستنده باید پیش از انجام این تعهد

8. Goods freight rate is a when influence consignor chooses to carry kind main factor.
[ترجمه ترگمان]میزان بار کالا زمانی است که نفوذ consignor انتخاب می کند تا عامل اصلی را حمل کند
[ترجمه گوگل]نرخ حمل و نقل کالا زمانی است که فرستنده نفوذ می کند تا عامل اصلی را به عهده بگیرد

9. Where the consignor violates the previous paragraph, the carrier may refuse to carry.
[ترجمه ترگمان]در جاییکه the تخطی از پاراگراف قبلی را نقض می کند، حامل ممکن است از حمل امتناع کند
[ترجمه گوگل]در مواردی که فرستنده نقض پاراگراف قبلی را انجام دهد، حامل ممکن است از حمل خودداری کند

10. Should reduce pair of examination that build consignor commercial and transportation center particularly.
[ترجمه ترگمان]باید یک جفت امتحانی را کاهش دهد که مرکز حمل و نقل consignor و حمل و نقل را می سازد
[ترجمه گوگل]باید معاینه ای را انجام دهیم که مرکز تجاری و حمل و نقل را به طور خاص ترتیب می دهد

11. Consignor: They are potatoes, flour and alcohol.
[ترجمه ترگمان]Consignor: آن ها سیب زمینی، آرد و الکل هستند
[ترجمه گوگل]فرستنده آنها سیب زمینی، آرد و الکل هستند

12. Consignor: Here is the Phytosanitary Certificate for the potatoes.
[ترجمه ترگمان]Consignor: در اینجا گواهی Phytosanitary برای سیب زمینی آورده شده است
[ترجمه گوگل]ترخیص کالا از گمرک در اینجا گواهینامه فیتوساتیتی برای سیب زمینی است

13. The consignor of commodities a quota or quota bidding shall be the exporter.
[ترجمه ترگمان]سهمیه کالا یا قیمت سهمیه صادر کننده باید صادر کننده باشد
[ترجمه گوگل]فرستنده کالا باید سهمیه یا سهمیه بندی سهم صادر کننده باشد

14. Consignor shall arrange for the people of consignee the period of Technical Services.
[ترجمه ترگمان]Consignor باید برای مردم consignee دوره خدمات فنی ترتیب دهد
[ترجمه گوگل]ترخیص کالا از گمرک برای دوره های خدمات فنی،

پیشنهاد کاربران

[حسابداری] آمِر ( کسی که کالای امانی را به طور امانی برای فروش به طرف خود می فرستد )


کلمات دیگر: