کلمه جو
صفحه اصلی

estop


(نادر) جلوگیری کردن، نگذاشتن، (در اصل) بندآوردن، ایستاندن، گیردار کردن

انگلیسی به فارسی

(حقوق) منع انکار کردن


(در اصل) بندآوردن، ایستاندن، گیردار کردن


(نادر) جلوگیری کردن، نگذاشتن


estop


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: estops, estopping, estopped
• : تعریف: in law, to hinder or prevent (someone) from asserting a claim or fact that is inconsistent with a previous assertion of fact.

• prevent by estoppel (law)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مانع طرح ادعا شدن

جملات نمونه

They tried to estop the war on holy days.

آنان سعی می‌کردند که در روزهای عزیز جنگ را متوقف کنند.



کلمات دیگر: