کلمه جو
صفحه اصلی

chattel


دارایی منقول (مانند مبل و اتومبیل و دام و جواهرات) (نام کامل: chattel personal)، عقار، (در مورد ملک) مالکیت غیر مطلق، بیع شرع، مالکیت مشروط (نام کامل: chattel real)، غلام

انگلیسی به فارسی

دارایی منقول (مانند مبل و اتومبیل و دام و جواهرات) (نام کامل: chattel personal)، عقار


(درمورد ملک) مالکیت غیرمطلق، بیع شرع، مالکیت مشروط (نام کامل: chattel real)


(قدیمی) برده، غلام


دروغ گفتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any article of property not attached to lands or buildings; movable property.
مشابه: belonging

- The cargo hold was filled with whatever chattel the immigrants managed to take with them on the voyage.
[ترجمه ترگمان] محموله کشتی پر از whatever شده بود که مهاجرین با آن ها در سفر بودند
[ترجمه گوگل] محفظه محموله با هر گنجانی که مهاجران توانستند با آنها در سفر سفر کنند، پر شده است

(2) تعریف: a slave.
مشابه: slave

- The women and children were sold as chattel.
[ترجمه کتابدار] زنان و کودکان به عنوان برده و غلام فروخته می شدند
[ترجمه ترگمان] زن ها و بچه ها به عنوان chattel فروخته می شدند
[ترجمه گوگل] زنان و کودکان به عنوان قاچاق به فروش می رسد

• portable possession
your chattels are the things that belong to you; an old-fashioned word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مال منقول، هر نوع دارایی شخصی

جملات نمونه

1. land and chattel
ضیاع و عقار

2. Woman is not the passive chattel that the tussles of despots, described in the last chapter, have implied.
[ترجمه ترگمان]آن گونه که در فصل قبل شرح داده شد، زن به صورت chattel منفعل که در فصل قبل شرح داده شد، نیست
[ترجمه گوگل]زن چرخه ای غیر فعال نیست که نزاع های ناجوانمردانه، که در فصل آخر توضیح داده شده، نشان می دهد

3. Only there's a chattel mortgage on my machine equipment.
[ترجمه ترگمان]فقط یه گرو گذاشتن با وسایل ماشین - م هست
[ترجمه گوگل]فقط یک وام مسکن در تجهیزات ماشین من وجود دارد

4. The paper analyzed the subject conditions of chattel mortgage and China current relative regulations.
[ترجمه ترگمان]این مقاله شرایط مورد بحث و بررسی وضعیت مسکن و مقررات مربوط به آن را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]این مقاله شرایط موضوعی وام مسکن و مقررات نسبی فعلی چین را بررسی کرد

5. Chattel mortgage; The Third-Party Logistics; Risk identification; Risk control; Risk evaluating; Risk matrix technique.
[ترجمه ترگمان]وام مسکن؛ تشخیص خطر؛ شناسایی ریسک، کنترل ریسک، ارزیابی ریسک، تکنیک ماتریس ریسک
[ترجمه گوگل]وام مسکن Chattel؛ تدارکات سوم شخص؛ شناسایی خطر؛ کنترل ریسک؛ ارزیابی خطر؛ روش ماتریس خطر

6. Article 93 A realty or chattel may be commonly owned by two or more entities or individuals. Common ownership contains several co-ownership and joint ownership.
[ترجمه ترگمان]ماده ۹۳ یک ملک و یا chattel ممکن است عموما متعلق به دو یا چند نهاد یا فرد باشد مالکیت مشترک شامل چندین مالکیت مشترک و مالکیت مشترک است
[ترجمه گوگل]ماده 93 ملک یا ملک به طور معمول متعلق به دو یا چند نهاد یا افراد می باشد مالکیت مشترک شامل چند مالکیت مشترک و مالکیت مشترک است

7. The third part to analyze the scope of chattel mortgage effect.
[ترجمه ترگمان]قسمت سوم به بررسی دامنه اثر رهن و رهن آن ها پرداخت
[ترجمه گوگل]بخش سوم به تجزیه و تحلیل دامنه اثرات وام مسکن

8. Chattel mortgage, has its inner disadvantages in terms of the public summons.
[ترجمه ترگمان]وام مسکن، ضعف درونی خود را از نظر فراخوان عمومی دارد
[ترجمه گوگل]وام مسکن Chattel، معایب درونی خود را از نظر احضار عمومی است

9. Where the realty or chattel, which is obtained from the partition of a commonly owned realty or chattel by a co-owner, has any flaw, the other co-owners shall assume the losses together.
[ترجمه ترگمان]اگر ملک و یا chattel که از تقسیم یک ملک و یا به صورت یک صاحب ملک به دست می آید، هر عیب و نقصی داشته باشد، دیگر صاحبان سهام این ضرر را به عهده خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]جایی که املاک و مستغلات، که از تقسیم یک ملک متعلق به ملک مشترک یا ملک مشترک توسط مالک به دست می آید، دارای نقایصی است، دیگر مالکان هم باید با هم متحمل تلفات شوند

10. Part two: Establishing and demonstration of chattel mortgage.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم: ایجاد و اثبات رهن chattel
[ترجمه گوگل]قسمت دوم ایجاد و تظاهرات وام مسکن

11. Since possession or delivery of chattel can't take its effect, registration has been applicable chattel mortgage.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مالکیت یا تحویل of را نمی توان به دست آورد، ثبت و ثبت آن به صورت وام مسکن نیز صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]از آنجا که مالکیت یا تحویل محفوظ می تواند اثر خود را نداشته باشد، ثبت نام از وام مسکن محفوظ است

12. The division between chattel and estate is the foremost classification of thing in civil law.
[ترجمه ترگمان]تقسیم بین اموال و اموال یکی از مهم ترین طبقه بندی قوانین مدنی بشمار می رود
[ترجمه گوگل]تقسیم بین قاچاق و املاک، طبقه بندی مهم ترین چیز در قانون مدنی است

13. A house is not a chattel.
[ترجمه ترگمان] یه خونه یه برده نیست
[ترجمه گوگل]یک خانه نیست

14. Mortgage of chattel is a burgeoning means of guarantee which plays a predominant role in mortgage.
[ترجمه ترگمان]وام مسکن به عنوان یکی از روش های رشد رهن می باشد که نقش اساسی در گرو وام بازی می کند
[ترجمه گوگل]وام مسکن یک وسیله تضمین کننده ای است که نقش مهمی در وام مسکن دارد

land and chattel

ضیاع و عقار


پیشنهاد کاربران

personal possession
personal ownership


"دارایی شخصی"
Personal belonging/property/items

که عموما قابل جابجایی می باشد و مقابل آن
real property است که شامل زمین و هر آنچه متصل به آن بوده و در نتیجه غیر قابل جابجایی هستند.
• Human chattel= slave
• It is a fact that every American Negro bears a name that originally belonged to the white man whose chattel he was

• Chattel real is opposed to chattel personal

• Chattel slavery


کلمات دیگر: