1. an award has been offered for his capture
برای دستگیری او جایزه پیشنهاد شده است.
2. his award consisted of a stipend plus free room and board
جایزه ی او عبارت بود از کمک هزینه بعلاوه ی خوابگاه و خوراک مجانی.
3. the award sets the seal on a brilliant business career
این جایزه طلیعه ی یک عمر فعالیت درخشان بازرگانی است.
4. to award a prize for the best composition
دادن جایزه به بهترین انشا
5. I am here to accept the award on Ms. Winslet's behalf.
[ترجمه ترگمان]من اینجام که جایزه خانم \"Winslet\" رو بپذیرم
[ترجمه گوگل]من اینجا هستم که جایزه را از خانم وینسلت بپذیرم
6. Today's award ceremony took place at the British Embassy in Tokyo.
[ترجمه ترگمان]مراسم اعطای جایزه امروز در سفارت انگلیس در توکیو برگزار شد
[ترجمه گوگل]مراسم تحلیف امروز در سفارت بریتانیا در توکیو برگزار شد
7. He received an award for bravery from the police service.
[ترجمه ترگمان]او جایزه ای برای شجاعت از خدمت پلیس دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او جایزه ای برای شجاعت از سرویس پلیس دریافت کرد
8. Who did the award for Best Actress go to?
[ترجمه DANIAL] جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن برای چه کسی است؟
[ترجمه ترگمان]جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن چه کسی است؟
[ترجمه گوگل]بهترین جایزه بهترین بازیگر زن چه کسی بود؟
9. She will present the trophies to the award winners.
[ترجمه ترگمان]او جوایز را به برندگان جایزه تقدیم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او جایزه ها را به برندگان جایزه ارائه خواهد کرد
10. He won the best actor award.
[ترجمه ترگمان]او برنده جایزه بهترین هنرپیشه شد
[ترجمه گوگل]او بهترین جایزه بازیگر را به دست آورد
11. Rosie was in London to receive her award as Mum of the Year.
[ترجمه NTH] رزی در لندن بود تا جایزه اش به عنوان مادر سال را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]رزی در لندن بود تا به عنوان مادر سال به او جایزه بدهد
[ترجمه گوگل]Rosie در لندن برای دریافت جایزه خود به عنوان مادر سال است
12. He surveyed Arthur Hailey's novels before presenting the award.
[ترجمه ترگمان]پیش از این که جایزه را به نمایش بگذارد، رمان آرتور را برانداز کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از ارائه این جایزه، رمان های آرتور هیلی را مورد بررسی قرار داد
13. She presented a bravery award to schoolgirl Caroline Tucker.
[ترجمه ترگمان]اون جایزه bravery به اسم \"کارولین تاکر تاکر\" رو داد
[ترجمه گوگل]او جایزه شجاعت را به کارولین تاکر مدرس داد
14. He was nominated for the best actor award.
[ترجمه asal] او نامزد دریافت بهترین جایزه به عنوان هنر پیشه شد
[ترجمه ترگمان]او نامزد دریافت جایزه بهترین هنرپیشه شد
[ترجمه گوگل]او برای بهترین جایزه بازیگر نامزد شد
15. She has won the award for the third year in succession.
[ترجمه ترگمان]او برنده این جایزه برای سومین سال متوالی شده است
[ترجمه گوگل]او جایزه را برای سومین سال متوالی به دست آورد
16. He begrudged his friend the award.
[ترجمه ترگمان]از دوست خود او هم بدش می آمد
[ترجمه گوگل]او جایزه خود را به دوستانش محکوم کرد
17. The award was a fitting tribute to her years of devoted work.
[ترجمه ترگمان]این جایزه، ادای احترام مناسبی به سال ها کار اختصاص داده شده به او بود
[ترجمه گوگل]این جایزه به افتخار ادبیات سال های کار وفاداری او بود
18. Last year, the programme scooped the Best Drama award.
[ترجمه ترگمان]این برنامه در سال گذشته جایزه بهترین سریال درام را بدست آورد
[ترجمه گوگل]سال گذشته، این برنامه بهترین جایزه درام را به دست آورد