1. conifers constitute about a third of the world's forests
کاجیان (کاج ها) یک سوم جنگل های جهان را تشکیل می دهند.
2. these actions constitute insubordination
این اعمال تمرد است.
3. twelve people constitute a jury
هیئت منصفه از دوازده نفر تشکیل می شود.
4. A whole consists of parts, the parts constitute the whole.
[ترجمه ترگمان]یک کل شامل بخش هایی است، که قسمت های آن را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]کل یک قسمت از قطعات تشکیل شده است، قطعات کل کل را تشکیل می دهند
5. Testing patients without their consent would constitute a professional and legal offence.
[ترجمه ترگمان]آزمایش بیماران بدون رضایت آن ها موجب یک جرم حرفه ای و قانونی خواهد شد
[ترجمه گوگل]تست بیماران بدون رضایت آنها، یک جرم حرفه ای و قانونی است
6. These small nations constitute an important grouping within the EU.
[ترجمه ترگمان]این کشورهای کوچک یک گروه بندی مهم در اتحادیه اروپا را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]این کشورها کوچک، یک گروه مهم در اتحادیه اروپا هستند
7. Four quarts constitute a gallon.
[ترجمه ترگمان]چهار لیتر دیگر هم یک گالن است
[ترجمه گوگل]چهار کوارت یک گالن است
8. Women constitute about 10% of Parliament.
[ترجمه ترگمان]زنان حدود ۱۰ درصد از اعضای پارلمان را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]زنان حدود 10 درصد پارلمان را تشکیل می دهند
9. Listening, speaking, reading, then writing constitute the fundamental order in language learning.
[ترجمه ترگمان]گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، سپس نوشتن، نظم اساسی یادگیری زبان را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]گوش دادن، صحبت کردن، خواندن و سپس نوشتن، نظم اساسی در یادگیری زبان را تشکیل می دهند
10. The long - term unemployed now constitute a sort of underclass.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بی کار دراز مدت یک نوع از سطوح پایین را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بیکارانی که دراز مدت هستند، نوعی طبقه پایین هستند
11. The company will constitute you captain of the ship.
[ترجمه سینا] شرکت شما را به عنوان ناخدای کشتی بر خواهد گزید
[ترجمه ترگمان]شرکت شما را کاپیتان کشتی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت شما را کاپیتان کشتی تشکیل خواهد داد
12. The under-18s constitute nearly 25% of the town's population.
[ترجمه ترگمان]جمعیت زیر ۱۸ سال تقریبا ۲۵ درصد از جمعیت این شهر را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]افراد زیر 18 سال تقریبا 25٪ جمعیت شهر را تشکیل می دهند
13. Volunteers constitute more than 95% of The Center's work force.
[ترجمه ترگمان]داوطلبان بیش از ۹۵ درصد نیروی کار مرکز را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]داوطلبان بیش از 95 درصد از نیروی کار مرکز را تشکیل می دهند
14. Lack of experience does not constitute a major hindrance to progress.
[ترجمه ترگمان]عدم تجربه مانع بزرگی برای پیشرفت نمی شود
[ترجمه گوگل]کمبود تجربه مانع اصلی پیشرفت نمی شود