1. taking bribes is illegal but they circumvent the law by calling them "gifts"
رشوه گرفتن قدغن است ولی آنها آن را ((هدیه)) می نامند و بدین وسیله قانون را زیر پا می گذارند.
2. we know our enemies' plans and will try to circumvent them
نقشه های دشمنان خود را می دانیم و سعی خواهیم کرد آنها را خنثی کنیم.
3. Ships were registered abroad to circumvent employment and safety regulation.
[ترجمه ترگمان]کشتی های خارجی برای گریز از کار و مقررات ایمنی در خارج از کشور ثبت شده اند
[ترجمه گوگل]کشتی ها در خارج از کشور برای جلوگیری از مقررات اشتغال و ایمنی ثبت نام کردند
4. We went north in order to circumvent the mountains.
[ترجمه ترگمان]برای گریز از کوه ها به سمت شمال رفتیم
[ترجمه گوگل]ما برای رهایی از کوه ها به شمال رفتیم
5. Ships were registered abroad to circumvent employment and safety regulations.
[ترجمه ترگمان]کشتی های خارجی برای گریز از کار و مقررات ایمنی در خارج از کشور ثبت شده اند
[ترجمه گوگل]کشتی ها در خارج از کشور برای جلوگیری از مقررات اشتغال و ایمنی ثبت نام کردند
6. Military planners tried to circumvent the treaty.
[ترجمه ترگمان]طراحان نظامی سعی کردند تا این پیمان را دور بزنند
[ترجمه گوگل]برنامه ریزان نظامی سعی داشتند این معاهده را دور بزنند
7. They circumvent waterfalls by wriggling through the sodden vegetation on the banks.
[ترجمه ترگمان]آن ها از آبشار عبور می کنند و از طریق پوشش گیاهی خیس روی ساحل وول می خورند
[ترجمه گوگل]آنها آبشارها را از طریق پوشش گیاهی خشک در بانک ها دور می کنند
8. Witchcraft thus can not be easily applied to circumvent or violate customary norms of behaviour.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سحر و جادو نمی تواند به آسانی برای دور زدن یا نقض هنجارهای سنتی رفتار استفاده شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، جادوگری به راحتی نمیتواند برای دور زدن یا نقض هنجارهای عادی رفتار شود
9. Belliustin called upon the tsar to circumvent the ecclesiastical hierarchy and breathe life into the clerical estate.
[ترجمه ترگمان]Belliustin از تزار درخواست کرد که از سلسله مراتب کلیسایی عبور کرده و زندگی را به صورت روحانی درآورد
[ترجمه گوگل]بلئیستین از تزار خواست تا از سلسله مراتب کلیسایی دور بماند و زندگی را به املاک روحانی بفروشد
10. The intertidal zones circumvent the two outstanding disadvantages of marine living.
[ترجمه ترگمان]مناطق intertidal از معایب برجسته زندگی دریایی جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]مناطق بینابینی دو معضل برجسته زندگی دریایی را از بین می برند
11. Influencing the factors that circumvent integrated change control so that only approved changes are implemented.
[ترجمه ترگمان]تعیین عواملی که کنترل تغییر یکپارچه را تغییر می دهند به طوری که تنها تغییرات تایید شده اجرا می شوند
[ترجمه گوگل]تأثیر عواملی که مانع از کنترل تغییرات یکپارچه می شوند به طوری که تنها تغییرات تایید شده اجرا می شود
12. The fleet plans to circumvent an Israeli economic blockade on the Palestinian territory, despite Israeli warnings not to do so.
[ترجمه ترگمان]این ناوگان قصد دارد با وجود اخطارهای اسرائیل مبنی بر عدم انجام این کار، یک محاصره اقتصادی اسرائیل در قلمرو فلسطین را حل کند
[ترجمه گوگل]این ناوگان قصد دارد تا محاصره اقتصادی اقتصادی اسرائیل در قلمرو فلسطین را نادیده بگیرد، با وجود هشدارهای اسرائیلی مبنی بر این که این کار را نکنند
13. If true, such leapfrogging would circumvent the normal rules of genetics established by Gregor Mendel in 186
[ترجمه ترگمان]اگر درست باشد، چنین leapfrogging قوانین طبیعی ژنتیک را که گرگور مندل در سال ۱۸۶ ایجاد می کند دور می زند
[ترجمه گوگل]اگر درست باشد، چنین جهشهایی میتواند قوانین طبیعی ژنتیک را که توسط گرگور مندل در سال 186 ساخته شده است، دور بزند
14. The company opened an account abroad, in order to circumvent the tax laws.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به منظور دور زدن قوانین مالیاتی، یک حساب در خارج از کشور افتتاح کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت حساب کاربری خود را در خارج از کشور باز کرد تا قوانین مالیاتی را دور بزند