1. exemption from military service
معافیت از خدمت نظام
2. Tax exemption only applies to those with non-resident status.
[ترجمه ترگمان]معافیت مالیاتی تنها برای کسانی که دارای وضعیت غیر مقیم هستند اعمال می شود
[ترجمه گوگل]معافیت مالیاتی فقط برای کسانی که دارای وضعیت غیرمستقیم هستند، اعمال می شود
3. You qualify for a tax exemption on the loan.
[ترجمه ترگمان]شما واجد شرایط معافیت مالیاتی از وام هستید
[ترجمه گوگل]شما برای معافیت مالیاتی در وام واجد شرایط هستید
4. The bill gives sensitive police files a blanket exemption.
[ترجمه ترگمان]این لایحه به پلیس حساس به پرونده های یک پتو اجازه می دهد
[ترجمه گوگل]این لایحه پرونده های حساس پلیس را معاف می کند
5. They enjoyed exemption from customs duties on goods to be used by themselves.
[ترجمه ترگمان]آن ها از معافیت عوارض گمرکی معاف شدند
[ترجمه گوگل]آنها از عوارض گمرکی کالاها برای خود استفاده می کردند
6. She was given exemption from the final examination.
[ترجمه ترگمان]از آخرین آزمایش معاف شده بود
[ترجمه گوگل]او از معاینه نهایی معاف شد
7. You may be able to apply for exemption from local taxes.
[ترجمه ترگمان]ممکن است بتوانید از مالیات محلی معاف شوید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است قادر به درخواست معافیت از مالیات محلی باشید
8. Candidates with a qualification in Chemistry have exemption from this course.
[ترجمه ترگمان]داوطلبان با صلاحیت در شیمی از این دوره معاف هستند
[ترجمه گوگل]کاندیداهای دارای مدرک تحصیلی در شیمی دارای معافیت از این دوره هستند
9. There would also be an exemption of $ 000 per child.
[ترجمه ترگمان]همچنین یک معافیت از ۱۰۰۰۰ دلار برای هر کودک وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]یک معافیت از 000 دلار برای هر کودک نیز وجود دارد
10. The sellers tried to rely upon the exemption clause.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان سعی کردند به شرط معافیت تکیه کنند
[ترجمه گوگل]فروشندگان سعی کردند بر این ماده معافیت تکیه کنند
11. Similarly, franchise agreements are granted block exemption under Regulation 4087/8
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، قراردادهای حق امتیاز تحت مقررات ۴۰۸۷ \/ ۸ معاف شده اند
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، توافقنامه حق رای دادن، معافیت گروهی تحت مقرره 4087/8 را صادر می کند
12. The personal exemption was nearly doubled to $ 000 in 1989 and then indexed for inflation.
[ترجمه ترگمان]معافیت شخصی تقریبا برابر با ۲۰۰۰ دلار در سال ۱۹۸۹ بود و سپس برای تورم شاخص شد
[ترجمه گوگل]معافیت شخصی تقریبا دو برابر به $ 000 در سال 1989 بود و سپس برای تورم شاخص شد
13. The exemption you refer to certainly needs clarification.
[ترجمه ترگمان]معافیت شما به شفاف سازی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]معافیت شما به طور قطع نیاز به توضیح دارد
14. Clause 9 provides an interesting exemption clause.
[ترجمه ترگمان]بند ۹ یک شرط معافیت جالب را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]ماده 9 یک بند معافیت جالب ارائه می دهد
15. To apply for an exemption you should contact your council's Community Charge Registration Officer.
[ترجمه ترگمان]برای درخواست معافیت شما باید با افسر ثبت نام کننده مسئول انجمن خود تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]برای درخواست معافیت باید با نماینده مجلس شارژ انجمن خود تماس بگیرید