کلمه جو
صفحه اصلی

caveat


معنی : اگهی، اخطار، پیش بینی احتیاطی
معانی دیگر : (حقوق) یادداشت رسمی (که از سوی طرف ذینفع به مراجع قانونی داده می شود مبنی بر اینکه تا به ادعاهای او رسیدگی نشده از هرگونه اقدام در مورد به خصوصی خودداری گردد)، عرضحال رسمی، هشدار، آماد باش، آژیرش

انگلیسی به فارسی

هشدار، اخطار، پیش بینی احتیاطی، اگهی


اخطار، آگهی، پیش‌بینی احتیاطی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a warning or caution, esp. with regard to the limits or stipulations of an agreement.
مترادف: admonition, caution, monition, warning
مشابه: alert, caveat emptor

- They agreed to meet weekly with the caveat that either could cancel in case of severe weather.
[ترجمه دکتر رجایی] آن ها توافق کردند که هر هفته با هم ملاقات داشته باشند با این اخطار که در شرایط بدی آب و هوا جلسات کنسل خواهد شد.
[ترجمه ترگمان] آن ها توافق کردند که با این اخطار هفتگی که یا ممکن است در شرایط آب و هوایی شدید از بین بروند، ملاقات داشته باشند
[ترجمه گوگل] آنها توافق کردند که هفتگی با احتیاط مطابقت داشته باشند که در صورت آب و هوای شدید میتواند لغو شود

(2) تعریف: a qualification or explanation given to prevent misunderstanding of what is being said.
مترادف: qualification

- The caveat explained that the pronoun "he" used throughout this older document was to be understood as meaning either a male or a female.
[ترجمه فلاحی] این نکته شرح می دهد، واژه ی "او" که در سراسر این کتاب مورد استفاده قرار گرفته را هم میتوان به معنای زن و هم به معنای مرد تفسیر کرد.
[ترجمه ترگمان] The توضیح داد که \"وی\" در تمام این مدارک قدیمی تر به معنای یک مرد یا زن مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل] هذیان توضیح داد که عبارتی که او در طول این سند قدیمی استفاده می شود باید به معنای مرد یا زن باشد

(3) تعریف: in law, a formal request to suspend proceedings until the filer of the notice has had a hearing.

• suspension of proceedings (law); caution, warning, admonition
a caveat is a warning that you have to allow for something before you act or carry out plans; a formal use.
a caveat is also a formal notice in a law court that a particular action should not be taken without telling the person who is giving this notice; a legal use.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اخطار رسمی، اخطاریه

مترادف و متضاد

اگهی (اسم)
assertion, announcement, proclamation, notice, advertisement, advertising, ticket, annunciation, poster, caveat, indiction

اخطار (اسم)
notification, talking to, notice, monition, alarm, warning, alarum, signal, caveat, premonition, prenotion, tip-off

پیش بینی احتیاطی (اسم)
caveat

warning


Synonyms: admonition, alarm, caution, commonition, forewarning, monition, sign


جملات نمونه

a caveat against unfair practices

هشدار درمورد اعمال غیرمنصفانه


1. a caveat against unfair practices
یک هشدار در مورد اعمال غیرمنصفانه

2. a caveat entered in a court to the proving of a will
عرضحالی که برای تعویق اجرای وصیت نامه تقدیم به دادگاه می شود

3. She will be offered treatment, with the caveat that it may not work.
[ترجمه ترگمان]او تحت درمان قرار خواهد گرفت، با این اخطار که ممکن است کار نکند
[ترجمه گوگل]او درمان خواهد شد، با احتیاط که ممکن است کار نمی کند

4. He agreed to the interview, with the caveat that he could approve the final article.
[ترجمه ترگمان]او با این اخطار موافقت کرد و اخطار کرد که می تواند مقاله نهایی را تایید کند
[ترجمه گوگل]او با مصاحبه موافقت کرد که می تواند مقاله نهایی را تصویب کند

5. The sale is subject to the caveat emptor principle.
[ترجمه ترگمان]این فروش در معرض اصل emptor caveat قرار دارد
[ترجمه گوگل]فروش به اصل اخطار اخطار است

6. There was one caveat: he was not to enter into a merger or otherwise weaken the Roche family's control of the firm.
[ترجمه ترگمان]یک اخطار وجود داشت: او نمی خواست وارد یک ادغام شود یا در غیر این صورت روش کنترل خانواده روش را تضعیف کند
[ترجمه گوگل]یک پیش فرض وجود داشت که او نمی توانست وارد یک ادغام شود و یا در غیر این صورت کنترل خانواده خانواده روشه از شرکت را تضعیف کند

7. Catherine Destivelle issued a similar caveat from the floor about the situation in the Alps.
[ترجمه ترگمان]کاترین Destivelle نیز اخطار مشابهی را از روی زمین در مورد اوضاع در کوه های آلپ صادر کرد
[ترجمه گوگل]کاترین دستیولله از موضع مشابه در مورد وضعیت موجود در آلپ ها، موضع مشابهی را نیز مطرح کرد

8. The caveat emptor doctrine has been mitigated by the implied terms as to quality.
[ترجمه ترگمان]The emptor caveat با عبارات ضمنی به عنوان کیفیت جبران شده است
[ترجمه گوگل]دکترین اخراج اخطار توسط شرایط ضمنی به عنوان کیفیت کاهش یافته است

9. Soon enough we were back to believing that caveat emptor was the motto of every good shopper.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی زود برگشت تا باور کنیم که caveat emptor شعار هر خریدار خوب است
[ترجمه گوگل]به زودی به اندازه کافی به عقب برمی گردیم تا اعتقاد داشته باشیم که اخطار اخطار شعار هر خریدار خوب بود

10. But caveat emptor, once you're home, you're on your own.
[ترجمه ترگمان]اما به محض اینکه برگشتی به خو نه خودت آگهی بده، خودت تنهایی
[ترجمه گوگل]اما اخطار اخطار، هنگامی که شما در منزل هستید، شما خودتان هستید

11. It is very much a case of caveat emptor.
[ترجمه ترگمان]این یک مورد از caveat emptor است
[ترجمه گوگل]این موضوع بسیار مورد توجه قرار گیرنده هشدار است

12. The second caveat is that this generalization, like most, while generally applicable, is not universally so.
[ترجمه ترگمان]اخطار دوم این است که این تعمیم، مانند اکثر موارد، در حالی که عموما قابل اجرا هستند، به طور کلی صادق نیست
[ترجمه گوگل]پیش بینی دوم این است که این تعمیم، مانند بیشتر، در حالی که به طور کلی قابل اجرا است، جهانی نیست

13. One other caveat: You may have no more need for tax software than you do for an accountant.
[ترجمه ترگمان]یک هشدار دیگر: شما ممکن است نیاز بیشتری به نرم افزار مالیاتی نسبت به یک حسابدار نداشته باشید
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از احتمالات شما ممکن است نیازی به نرم افزار مالیاتی بیشتری برای حسابدار نداشته باشید

14. The caveat pertains too to what follows in this chapter, further conclusions about causal relations.
[ترجمه ترگمان]این اخطار به آنچه در این فصل می آید مربوط می شود، نتیجه گیری بعدی در مورد روابط علی
[ترجمه گوگل]هشدار نیز مربوط به آنچه در این فصل در ادامه آمده است، نتیجه گیری بیشتر درباره روابط علی است

15. With this caveat, some trends can be seen.
[ترجمه ترگمان]با این اخطار، برخی از گرایش ها را می توان دید
[ترجمه گوگل]با این احتیاط، برخی از روند ها دیده می شود

A caveat entered in a court to the proving of a will.

عرض‌حالی که برای تعویق اجرای وصیت‌نامه تقدیم به دادگاه می‌شود.


پیشنهاد کاربران

نکته

شرط، تبصره

مسئله، مورد، نکته، قضیه, نگرانی

موردی که هست اینه که. .
مسئله اینه که. . .
نکته ای که هست اینه که. . .

Caveats are usually issued


کلمات دیگر: