کلمه جو
صفحه اصلی

appellate


معنی : استینافی
معانی دیگر : (حقوق) وابسته به پژوهش خواهی یا استیناف، تجدید نظری

انگلیسی به فارسی

استینافی


اعتراض، استینافی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: having to do with appeals, esp. having the power to review and reverse a lower court's decisions.

• of or relating to appeals (law)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] پژوهشی، استینافی

مترادف و متضاد

استینافی (صفت)
appellant, appellate

جملات نمونه

1. an appellate court
دادگاه تجدید نظر

2. The appellate court affirmed the judgement of the lower court.
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف قضاوت دادگاه بدوی را تایید کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه دیوان عالی دادگستری دادگاه را محکوم کرد

3. Earlier this year federal appellate courts struck down the New York and Washington laws.
[ترجمه ترگمان]در اوایل سال جاری، دادگاه های استینافی فدرال به قوانین نیویورک و واشنگتن حمله کردند
[ترجمه گوگل]دادگاه های دیوان عالی فدرال در اوایل سال جاری قوانین نیویورک و واشنگتن را رد کردند

4. Congress may limit the appellate jurisdiction of the Supreme Court even in constitutional cases.
[ترجمه ترگمان]کنگره ممکن است صلاحیت استیناف دیوان عالی را حتی در موارد قانون اساسی محدود کند
[ترجمه گوگل]کنگره ممکن است صلاحیت دیوان عالی کشور را حتی در پرونده های قانون اساسی محدود کند

5. However, there has not been an appellate court case on this topic in the public schools.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک دادگاه استینافی در مورد این موضوع در مدارس عمومی وجود نداشته است
[ترجمه گوگل]با این وجود، دادگاه دیوان عدلی در مورد این موضوع در مدارس دولتی وجود ندارد

6. Last May, an appellate court allowed the city to seize two buildings.
[ترجمه ترگمان]در ماه مه گذشته، یک دادگاه استینافی به این شهر اجازه داد تا دو ساختمان را تصرف کند
[ترجمه گوگل]دادگاه تجدید نظر ماه مه گذشته به شهر اجازه داد تا دو ساختمان را در اختیار بگیرد

7. The appellate court may then make the order if it thinks fit.
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف ممکن است در صورت فکر کردن حکم را صادر کند
[ترجمه گوگل]دادگاه محکمه می تواند در صورتی که تصور می کند، سفارش دهد

8. Eighteen months later an appellate court reversed the convictions and criticized the conduct of the trial judge and the prosecution.
[ترجمه ترگمان]هجده ماه بعد یک دادگاه استیناف این محکومیت ها را معکوس کرد و رفتار قاضی دادگاه و دادستان را مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]هجده ماه پس از آن، یک دادگاه استیناف حکم محکومیت را نقض کرد و از رفتار قاضی دادگاه و دادستانی انتقاد کرد

9. If upheld in appellate court the case could form an important precedent in family law.
[ترجمه ترگمان]اگر در دادگاه استیناف تایید شود، این پرونده می تواند یک سابقه مهم در حقوق خانواده را شکل دهد
[ترجمه گوگل]اگر پرونده در دادگاه استیناف حفظ شود، پرونده ممکن است یک سابقه مهم در قانون خانواده باشد

10. The appellate court decision affects Texas, Louisiana and Mississippi.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم دادگاه استینافی، تگزاس، لویزیانا و می سی سی پی را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]تصمیم دادگاه استیناف بر تگزاس، لوئیزیانا و می سی سی پی تاثیر می گذارد

11. Appellate court - A court having jurisdiction to hear appeals and review a trial court's procedure.
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف - دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به درخواست های استیناف را دارد و روند دادرسی دادگاه را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]دادگاه تجدید نظر - دادگاه دارای صلاحیت برای رسیدگی به دعوی و بررسی پرونده دادگاه محاکمه است

12. The constitution supervision committee exercises the appellate jurisdiction over the unconstitutional cases in accordance with judicial procedure.
[ترجمه ترگمان]کمیته نظارت بر قانون اساسی، حوزه صلاحیت استیناف را بر خلاف آئین دادرسی قضایی، بر موارد خلاف قانون اساسی اعمال می کند
[ترجمه گوگل]کمیته نظارت بر قانون اساسی، طبق روال قضایی، صلاحیت پرونده را بر اساس پرونده های غیر قانونی اجرا می کند

13. This means appellate report will be adopted unless the prevailing party agrees not to adopt it, which is impossible and unthinkable in any circumstances.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که گزارش استیناف اتخاذ خواهد شد مگر اینکه طرف غالب موافقت کند که آن را اتخاذ نکند، که در هر شرایطی غیر ممکن و غیرقابل تصور است
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که گزارش پرونده به تصویب رسیده است، مگر آنکه طرف مذاکره موافقت کند که آن را تصویب نکند، که در هر شرایط غیرممکن و غیر قابل تصور است

14. California law does not recognize gay marriages, but state appellate courts have adjudicated gay and lesbian palimony cases.
[ترجمه ترگمان]قانون کالیفرنیا ازدواج های همجنس گرایی را به رسمیت نمی شناسد، اما دادگاه های استینافی دولتی، adjudicated مورد همجنس گرا و همجنس گرا هستند
[ترجمه گوگل]قانون کالیفرنیا ازدواج همجنس خود را به رسمیت نمی شناسد، اما دادگاه های دادگاه ایالتی پرونده های همجنسگرایان و همجنسگرا را تصویب کرده اند

an appellate court

دادگاه تجدیدنظر



کلمات دیگر: