کلمه جو
صفحه اصلی

collateral


معنی : تضمین، وثیقه، متوازی، هم بر، پهلو به پهلو
معانی دیگر : موازی، دوشادوش، همدوش، (از نظر موقعیت یا اهمیت یا زمان) نزدیک به هم، هم خانواده، هم نیا، خویشاوند جنبی، گرویی، ثانوی، جنبی، ملازم، ضمیمه، همراه، همایند، امر

انگلیسی به فارسی

هم بر، پهلو به پهلو، متوازی، تضمین، (آمریکا) وثیقه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: extending in parallel or being to the side of.
مشابه: even, parallel

- collateral rivers
[ترجمه ترگمان] روده ای فرعی،
[ترجمه گوگل] رودخانه های جانبی
- a collateral part of the structure
[ترجمه ترگمان] یک بخش جانبی از ساختار
[ترجمه گوگل] بخش وثیقه از ساختار

(2) تعریف: secondary or supporting; supplementary.
مشابه: ancillary, side

- collateral assistance
[ترجمه ترگمان] کمک های مالی
[ترجمه گوگل] کمک های جانبی
- collateral clues
[ترجمه ترگمان] سرنخ های احتمالی
[ترجمه گوگل] سرنخ های جانبی
- a collateral purpose
[ترجمه ترگمان] یه هدف جانبی
[ترجمه گوگل] یک هدف وثیقه

(3) تعریف: financially guaranteed by property.

- a collateral mortgage
[ترجمه ترگمان] یه وثیقه ثانوی
[ترجمه گوگل] یک وام مسکن

(4) تعریف: related by descent from a common ancestor, but not in the same line of descent.
اسم ( noun )
مشتقات: collaterally (adv.)
• : تعریف: property or other security put forward to guarantee repayment of a loan.
مشابه: guarantee, guaranty, pawn, pledge, warrant

- They used their house as collateral for the loan.
[ترجمه ترگمان] اونا از خونه هاشون به عنوان وثیقه برای وام استفاده کردن
[ترجمه گوگل] آنها خانه خود را به عنوان وثیقه برای وام استفاده کردند

• security deposit
of secondary importance, insignificant; corresponding
collateral is money or property which is used as a guarantee that someone will repay a loan; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] وثیقه، ضمان، وجه التزام، مال گرویی، وثیقه انجام تعهد، تضمین وام، فرعی، تبعی، همزمان، متقارن
[ریاضیات] متوازی، پهلو به پهلو

مترادف و متضاد

تضمین (اسم)
seal, assurance, security, embodiment, warranty, guaranty, collateral

وثیقه (صفت)
collateral

متوازی (صفت)
collateral, parallel

هم بر (صفت)
collateral

پهلو به پهلو (صفت)
collateral

indirect, secondary


Synonyms: accessory, accompanying, added, adjunctive, adjuvant, ancillary, appurtenant, attendant, auxiliary, circuitous, coincident, complementary, concomitant, concurrent, confirmatory, coordinate, corresponding, corroborative, dependent, incident, lateral, not lineal, parallel, related, roundabout, satellite, side, sub, subordinate, subservient, subsidiary, supporting, tributary, under


Antonyms: chief, direct, main, primary, principal


monetary deposit


Synonyms: assurance, bond, endorsement, guarantee, pledge, promise, security, surety, warrant, wealth


جملات نمونه

1. collateral states like athens and sparta
کشورهای همجوار همچون آتن و اسپارت

2. a collateral loan
وام مرهونه (وامی که در مقابل دادن وثیقه اهدا می شود)

3. a collateral vein
رگ جنبی

4. he discussed collateral matters
او به بحث مطالب جنبی پرداخت.

5. a cousin is a collateral relative
پسر عمو خویشاوند جنبی است.

6. to receive a loan you must offer your house as collateral
برای دریافت وام،خانه ات را باید به وثیقه بگذاری.

7. People put up their homes as collateral in order to raise the money to invest in the scheme.
[ترجمه ترگمان]مردم خانه های خود را به عنوان وثیقه در نظر گرفتند تا پول را برای سرمایه گذاری در این طرح افزایش دهند
[ترجمه گوگل]مردم خانه هایشان را به عنوان وثیقه گذاشتند تا پول را برای سرمایه گذاری در این طرح افزایش دهند

8. She used/put up her house as collateral for a loan.
[ترجمه ترگمان] خونه اش رو به عنوان وثیقه گذاشته
[ترجمه گوگل]او خانه خود را به عنوان وثیقه برای وام استفاده می کرد

9. There may be collateral benefits to the scheme.
[ترجمه ترگمان]ممکن است مزایای جانبی ای برای این طرح وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است مزایای جانبی به این طرح وجود داشته باشد

10. We had put our house up as collateral for our bank loan.
[ترجمه ترگمان]ما خونه مون رو به عنوان وثیقه به عنوان وثیقه گذاشته بودیم
[ترجمه گوگل]ما خانه خود را به عنوان وثیقه برای وام بانکی خود قرار داده ایم

11. The bank will insist on collateral for a loan of that size.
[ترجمه ترگمان]این بانک بر وثیقه برای یک وام از این اندازه پافشاری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این وکالت برای وام این اندازه اصرار دارد

12. This collateral damage to otherwise healthy bits of tooth may in the end have to be dealt with itself.
[ترجمه ترگمان]این خسارت جانبی به بخش سالم دندان ممکن است در پایان باید با خودش برخورد شود
[ترجمه گوگل]این آسیب های جانبی به دندانهای دیگر سالم ممکن است در نهایت با خود حل شود

13. He also purported to apply the conventional collateral fact doctrine but reached a different conclusion from that of his brethren.
[ترجمه ترگمان]او همچنین ادعا کرد که از اصول عرفی رهن استفاده می کند، اما از طرف برادرانش به یک نتیجه گیری متفاوت رسید
[ترجمه گوگل]او همچنین معتقد است که دکترین واقعی حقیقت را به کار می گیرد اما از برادرانش نتیجه ای متفاوت دارد

14. The notes are not backed by any collateral; rather, they rely on the high credit rating of the issuing corporation.
[ترجمه ترگمان]این یادداشت ها با هیچ گونه وثیقه مورد پشتیبانی قرار نمی گیرند؛ بلکه آن ها بر نرخ اعتبار بالای شرکت صدور، تکیه می کنند
[ترجمه گوگل]یادداشت ها توسط هر وثیقه حمایت نمی شوند؛ در عوض، آنها به رتبه اعتباری بالای شرکت صدور تکیه می کنند

15. The collateral or preliminary fact doctrine was used as their mechanism.
[ترجمه ترگمان]وثیقه یا اصول اولیه به عنوان مکانیسم آن ها مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]وثیقه یا آموزه حقوقی واقعی به عنوان مکانیسم آنها استفاده شد

16. It is possible to use accounts receivable as collateral for short-term loans.
[ترجمه ترگمان]می توان از حساب های دریافتنی به عنوان وثیقه برای وام های کوتاه مدت استفاده کرد
[ترجمه گوگل]امکان استفاده از بدهی ها به عنوان وثیقه برای وام های کوتاه مدت وجود دارد

17. It could also be that collateral damage from a program crash has changed the setting.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توان خسارت جانبی ناشی از سقوط برنامه را تغییر داد
[ترجمه گوگل]همچنین می تواند این باشد که آسیب های اضافی از یک تصادف برنامه تنظیمات را تغییر داده است

18. A collateral history was taken from other relevant informants wherever possible.
[ترجمه ترگمان]هر جا که ممکن باشد، یک سابقه جانبی از سایر گزارشگران مربوطه گرفته شده است
[ترجمه گوگل]تاریخچه یثبت از سایر خبرنگاران مربوطه هر کجا که امکان پذیر است گرفته شد

19. There may also be collateral benefits.
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است مزایای جانبی هم وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است مزایای جانبی نیز وجود داشته باشد

a collateral loan

وام مرهونه (وامی که در مقابل دادن وثیقه اهدا می‌شود)


collateral states like Athens and Sparta

کشورهای هم‌جوار همچون آتن و اسپارت


A cousin is a collateral relative.

پسر عمو خویشاوند جنبی است.


To receive a loan you must offer your house as collateral.

برای دریافت وام، خانه‌ات را باید به وثیقه بگذاری.


what collaterals can you give?

چه وثیقه‌ای می‌توانی بدهی؟


He discussed collateral matters.

او به بحث مطالب جنبی پرداخت.


a collateral vein

رگ جنبی


پیشنهاد کاربران

همسو

کنارگذر

وثیقه، pawn, bail, security, pledge
something pledged as security for repayment of a loan, to be forfeited in the event of a default.

2. a person having the same descent in a family as another but by a different line.

انشعاب

در بازاریابی:
دفترچه راهنمای کاربر
مطلب چاپی برنامه تبلیغ، ترفیع، فروش و بازاریابی

کناری ، کناردست ، کناردستی ، همپا ، همپایه ، هم پهلو ، جانبی

وثیقه

ضمانت اجرایی

وثیقه بازاریابی شامل مواد چاپی است که یک شرکت برای تبلیغ برند، محصولات و خدمات خود ایجاد و توزیع می کند. بروشورها ، خبرنامه ها، برگه های اطلاعاتی و. . . .

وثیقه
noun
[noncount] :
🔴something that you promise to give someone if you cannot pay back a loan
🔵She put up her house as collateral for the loan. [=she agreed that she would give up her house if she did not repay the loan]


وثیقه چیست ؟
این اصطلاح در هنگام گرفتن وام بانکی کاربرد زیادی دارد. به طور کلی به ملک یا انواع دیگر دارایی ها که فرد وام گیرنده به وام دهنده جهت ایجاد امنیت و اطمینان نسبت به بازپرداخت وام ارائه می کند، وثیقه گفته می شود. اگر وام گیرنده پرداخت وام را متوقف کند، وام دهنده می تواند از وثیقه جهت جبران زیان مالی خود بهره مند شود. ازآنجایی که وثیقه حاشیه امنی برای وام دهنده در صورت ناکامی وام گیرنده در پرداخت وام ایجاد می کند و ریسک وام دهی را کاهش می دهد، بنابراین وام هایی که با دریافت وثیقه، ایمن می شوند معمولا نرخ سود کمتری از وام های ایمن نشده دارند. ادعای وام دهنده نسبت به وثیقه وام گیرنده حق گرو یا حق رهن خوانده می شود.

برای مثال بانک مسکن طی وام مسکن اولی و وام اوراقی که به زوجین می دهد، 12 سال خانه آنها را به عنوان وثیقه و رهن نزد خود نگه می دارد تا تاریخ بازپرداخت وام تمام شود یا زودتر وام خود را تسویه کنند. در این حالت اگر شما پرداخت اقساط ماهیانه خانه را متوقف کنید، وام دهنده که در اغلب مواقع بانک است می تواند مالکیت خانه شما را از طریق پروسه ای به نام سلب حق اقامه دعوی ( رهن شکنی ) به دست بگیرد و آن را برای به دست آوردن اصل سرمایه ای که به شما وام داده بود، به فروش برساند.

collateral ( روابط عمومی و تبلیغات بازرگانی )
واژه مصوب: اسناد پشتیبان
تعریف: اسناد ثانویه و جنبی، شامل متن و صدا و تصویر، که برای پشتیبانی از فعالیت های روابط عمومی به کار گرفته می شود


کلمات دیگر: