کلمه جو
صفحه اصلی

conservator


معنی : نگهدارنده، نگهبان
معانی دیگر : متولی، سرپرست، (مسئول نگهداری)، نگهدار، قیم، سرایدار، محافظ

انگلیسی به فارسی

نگهبان، سرایدار، نگه‌دارنده، محافظ


محافظه کار، نگهدارنده، نگهبان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who guards or preserves from harm or decay; custodian.
مشابه: custodian

(2) تعریف: in law, one designated to care for the person and property of someone declared incompetent to do so.

• protector, guardian, custodian; person who restores and maintains antiquities and works of art

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قیم، امین

مترادف و متضاد

نگهدارنده (اسم)
conservator

نگهبان (اسم)
guardian, warden, ward, keeper, watchman, guard, curator, sentinel, conservator, custodian, lifeguard, sentry, guardsman, watchdog

caretaker of collection


Synonyms: curator, custodian, guardian, keeper, protector, restorer


جملات نمونه

1. Sold to the museum by the New York conservator Mario Modestini, its early history is completely unknown.
[ترجمه ترگمان]شهر نیویورک ماریو Modestini نام دارد که تاریخ اولیه آن کاملا ناشناخته است
[ترجمه گوگل]ماریو مودستینی، نگهدارنده نیویورک، این موزه را به فروش رسانده و تاریخ اولیه آن کاملا ناشناخته است

2. Objectors say the Conservators must be brought to heel and made more responsive to public opinion.
[ترجمه ترگمان]objectors می گوید که conservators باید به پاشنه کشیده شوند و نسبت به افکار عمومی واکنش بیشتری نشان دهند
[ترجمه گوگل]اوباما می گوید محافظه کاران باید به پاشنه پا بروند و به افکار عمومی بیشتر پاسخ دهند

3. Curators, art dealers, conservators, art donors and prospective donors seek his attention.
[ترجمه ترگمان]curators، فروشندگان هنری، conservators، اهدا کنندگان هنری و اهدا کنندگان بالقوه به دنبال جلب توجه او هستند
[ترجمه گوگل]مربیان، نمایندگی های هنری، محافظه کاران، اهداکنندگان هنر و اهداکنندگان آینده، به دنبال توجه او هستند

4. It's a honor that I can serve as conservator here and as one of those who engaged in distributing culture of jade.
[ترجمه ترگمان]این افتخاری است که من می توانم به عنوان conservator اینجا خدمت کنم و به عنوان یکی از کسانی که مشغول توزیع فرهنگ یشم سبز هستند
[ترجمه گوگل]این افتخار است که من می توانم به عنوان محافظان در اینجا و به عنوان یکی از کسانی که در توزیع فرهنگ جید مشغول به کار است

5. Amateur or professional conservator of the site, in charge of the discussion of one or many subjects.
[ترجمه ترگمان]غیرحرفه ای یا حرفه ای سایت، مسئول بحث یکی یا چند مورد از موضوعات است
[ترجمه گوگل]نگهدارنده آماتور یا حرفه ای سایت، مسئول بحث در مورد یک یا چند موضوع است

6. The conservator will remark that the RH variation is still extreme, compared with the variation allowed by museum standards.
[ترجمه ترگمان]The اظهار خواهد کرد که تغییر RH هنوز بی نهایت است، در مقایسه با تغییرات اعمال شده توسط استانداردهای موزه
[ترجمه گوگل]محافظه کار می گوید که تغییرات RH در مقایسه با تغییرات مجاز توسط استانداردهای موزه همچنان شدید است

7. Header between oil conservator and transformer oil tank should be smooth.
[ترجمه ترگمان]سرصفحه بین مخازن نفت و مخزن نفت ترانسفورماتور باید صاف باشد
[ترجمه گوگل]هدر بین مخزن روغن ترانسفورماتور و نفت باید صاف باشد

8. The improved structure of support in transformer oil conservator is presented. The mechanical strength of improved support is verified.
[ترجمه ترگمان]ساختار بهبود یافته پشتیبان در conservator های نفت ترانسفورماتور ارائه شده است مقاومت مکانیکی پشتیبان بهبود یافته تایید شده است
[ترجمه گوگل]ساختار بهبود یافته پشتیبانی در محافظ روغن ترانسفورماتور ارائه شده است مقاومت مکانیکی پشتیبانی بهبود یافته تایید شده است

9. Conservator Claire Dekle and the Capitol building are reflected in the glass encasement for the map that first used the name "America" at the Library of Congress in Washington December 2007 .
[ترجمه ترگمان]\"کلیر Claire Dekle\" (Conservator Claire)و ساختمان کنگره در شیشه glass برای نقشه ای که اولین بار نام \"آمریکا\" را در کتابخانه کنگره در دسامبر ۲۰۰۷ به کار برد منعکس شده اند
[ترجمه گوگل]محافظ Claire Dekle و ساختمان Capitol در پوشش شیشه ای برای نقشه ای که برای اولین بار از نام 'America' ​​در کتابخانه کنگره در واشنگتن دسامبر 2007 استفاده می شود، منعکس شده است

10. Specialist ceramic conservator Penny Bendall has worked hard to restore the vases, and one is now completed.
[ترجمه ترگمان]conservator پنی Bendall متخصص سرامیک سخت تلاش کرده است که گلدان را احیا کند و اکنون یکی از آن ها تکمیل شده است
[ترجمه گوگل]Penny Bendall، سرپرست تخصصی سرامیک، برای بازگرداندن گلدان سخت تلاش کرده است، و اکنون تکمیل شده است

11. Veerbhan Singh Tanwar, a state forest conservator who heads the CDM project, told SciDev. Net that the trees are expected to absorb 000 tonnes of carbon dioxide over the next 20 years.
[ترجمه ترگمان]Veerbhan سینگ tanwar، یک conservator دولتی که ریاست پروژه CDM را بر عهده دارد، به SciDev گفت خالص است که انتظار می رود درختان در طی ۲۰ سال آینده ۰۰۰ تن دی اکسید کربن جذب کنند
[ترجمه گوگل]Veerhban Singh Tanwar، جنگ سالار جنگلداری ایالتی که مدیر پروژه CDM است، به SciDev گفت انتظار می رود که درختان در طی 20 سال آینده، 000 تن دی اکسید کربن را جذب کنند

12. Anything written with biro on cheap paper will quickly rot away creating yet more work for the conservators.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که با biro بر روی کاغذ ارزان قیمت نوشته شده، به سرعت ایجاد خواهد شد و کار بیشتری برای the ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هر چیزی که با دفتر کار بر روی کاغذ ارزان می شود، به سرعت از بین می رود و کارهای بیشتری را برای محافظه کاران ایجاد می کند

13. Illustrated lectures, gallery discussions and practical demonstrations will be held by Helen Glanville, conservator.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی های Illustrated، بحث ها در گالری و تظاهرات عملی توسط هلن Glanville، conservator برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]سخنرانی های تفصیلی، بحث های گالری و تظاهرات های عملی برگزار خواهد شد توسط Helen Glanville، conservator

14. Old-fashioned amateurs used to admire colours with a golden glow, which conservators have demonstrated were the effect of discoloured varnish.
[ترجمه ترگمان]آماتورها از سبک قدیم، رنگ ها را با درخششی طلایی تحسین می کردند، که conservators آن را رنگ و لعاب بی رنگ نشان می داد
[ترجمه گوگل]آماتورهای قدیمی که رنگ های طلایی را تحسین می کنند، که محافظه کاران نشان داده اند، تاثیر رنگ لاک الکل رنگی است

پیشنهاد کاربران

محافظه کار

conserve. حفظ کردن ، نگه داشتن
coservation. حفظ ، نگه داری
conservator. محافظ، نگهبان
conservatory. هنرستان ، گلخانه ( بریتیش )
conservatoire. هنرستان ( ریشه فرانسوی دارد )



کلمات دیگر: