کلمه جو
صفحه اصلی

estoppel


(حقوق - جلوگیری از انکار چیزی که قبلا توسط همان شخص در دادگاه اظهار یا ادعا شده است) منع انکار، حق اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانونا ممنوع باشد، مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار

انگلیسی به فارسی

(حق) اقرار یا عملی که انکار یا نقص آن از نظر قانونی ممنوع باشد، مانع قانونی برای انکار پس از اقرار عدم امکان انکار پس از اقرار


استاپپل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in law, a prohibition against making an allegation or denial that is contradictory, esp. to an allegation or denial made previously.

• impediment which prevents a party from denying an action which they have committed (law)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اصل ممنوعیت انکار بعد از اقرار ("قاضی از پس اقرار نشنود انکار")، استوپل، مانع طرح دعوی، مسموع نبودن

جملات نمونه

1. Res judicata and collateral estoppel may also limit an agency's discretion.
[ترجمه ترگمان]Res judicata و estoppel collateral نیز می توانند یک اختیار اداره را محدود کنند
[ترجمه گوگل]مجازات قضایی و استئوپول وثیقه نیز ممنوعیت اختیارات سازمان است

2. For example, the word estoppel is often used in the verb form estop.
[ترجمه ترگمان]برای مثال کلمه estoppel اغلب در قالب فعل به کار می رود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، کلمه stostopel اغلب در فرم فعلی estop استفاده می شود

3. Agency by estoppel is important composition of agent system.
[ترجمه ترگمان]منطقه توسط estoppel ترکیب مهمی از سیستم عامل است
[ترجمه گوگل]Agency توسط estoppel ترکیب مهم سیستم عامل است

4. Acknowledge and estoppel have been internationally recognized rules.
[ترجمه ترگمان]تایید و estoppel قوانین شناخته شده بین المللی بوده اند
[ترجمه گوگل]Acknowledge and estoppel قوانین بین المللی شناخته شده است

5. For example, the estoppel is often used in the verb form estop.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، estoppel اغلب در قالب فعل به کار می رود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، استوپل اغلب در فرم فعل استپ استفاده می شود

6. The principle promissory estoppel may prevent Y from retracting his promise with retrospective effect.
[ترجمه ترگمان]اصل سفته بازه ای بورس ممکن است از تعهد او با تاثیر گذشته نگر آن جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]اصل استاپپال، ممکن است مانع پیشرفت Y از تجدید نظر خود شود

7. The judges applied the laches and equitable estoppel to patent laches in America.
[ترجمه ترگمان]قضات the و estoppel برابر را برای ثبت اختراعات در آمریکا به کار بردند
[ترجمه گوگل]قضات دادخواستها و استاپپال عادلانه را برای ثبت اختراعات در آمریکا اعمال کردند

8. Kissing the stone estoppel the is thought to give a person special power powers of speech.
[ترجمه ترگمان]بوسیدن سنگ باعث می شود که قدرت بیان قدرت فردی خاصی به فرد بدهد
[ترجمه گوگل]فکر می کنم بوسیدن استاپپال سنگ به شخص قدرت ویژه ای از سخنرانی است

9. Mr. Lloyd may be right in his answer to the estoppel by deed point.
[ترجمه ترگمان]ممکن است آقای لو ید در پاسخ به estoppel عمل کند
[ترجمه گوگل]آقای لویید ممکن است در پاسخ خود به استئوپال، به وضوح به درستی عمل کند

10. As I have said they are not cases of estoppel in the strict sense.
[ترجمه ترگمان]همان طور که گفتم، آن ها در شرایط سخت و سختگیرانه ای مورد آزار و اذیت و آزار و اذیت قرار نمی گیرند
[ترجمه گوگل]همانطور که گفتم، موارد استوپال در معنای دقیق نیست

11. The same plaintiff delivered for crop isn't able to prove that estoppel.
[ترجمه ترگمان]همان شاکی که این محصول را تحویل داده است قادر به اثبات این مساله نیست
[ترجمه گوگل]همان شاکی که برای محصول عرضه شده است قادر به اثبات استئوپول نیست

12. This principle is mainly applied to two kinds of situations: negotiorum gestio and donation, and principle of waiver and estoppel.
[ترجمه ترگمان]این اصل به طور عمده به دو نوع شرایط اعمال می شود: negotiorum gestio و صدقه، و اصل ابطال و estoppel
[ترجمه گوگل]این اصل عمدتا به دو نوع موقعیت تقسیم می شود: negotiorum gestio و اهداء، و اصل ختم و stoppel

پیشنهاد کاربران

ایجاب

حقوق: قاعده ی اقدام ( اقدام علیه خود )

A rule of evidence or a rule
of law that prevents a person from denying the truth of a statement he has made or
from denying facts that he has alleged to exist, The denial must have been acted
upon ( probably to his disadvantage ) by the person who wishes to take advantage of
the estoppel or his position must have been altered as a result.


کلمات دیگر: