کلمه جو
صفحه اصلی

devisor


معنی : موری
معانی دیگر : (حقوق) ارث گذار، موصی (testator هم می گویند)، کسیکه بمیل خویش چیزی را بدیگری بارک می گذارد، مورک

انگلیسی به فارسی

کسی که به‌میل خویش چیزی را به‌ دیگری بار می‌گذارد، مور


توسعه دهنده، موری


انگلیسی به انگلیسی

• one who makes a will

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مورث، موصی
[ریاضیات] مقسوم علیه، بخشیاب

مترادف و متضاد

موری (اسم)
cause, devisor, legator


کلمات دیگر: