کلمه جو
صفحه اصلی

comptroller


رجوع شود به: controller، بازرس حسابداری ,ممیز

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: controller


comptroller


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: comptrollership (n.)
• : تعریف: variant of controller.

• controller, person in a business or company who is responsible for checking and handling financial matters (such as expenditures, etc.), chief accountant of a company, person in charge of the accounting activities in a company (finance)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] ذیحساب، کنترلر (بالاترین مقام مالی شرکت یا سازمان)، ممیز

مترادف و متضاد

controller


Synonyms: financial officer, business manager, accountant, administrator


جملات نمونه

1. Ruthie had been a budget analyst and then comptroller for a hospital chain for much of her working life.
[ترجمه ترگمان]روتی یک تحلیل گر بودجه بود و بعد برای مدت زیادی از زندگی کاری خود برای یک بیمارستان استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]رویتی یک تحلیلگر بودجه بود و سپس برای بسیاری از زندگی کاریش کارمند بیمارستان بود

2. The implicit message to the comptroller and to any other federal official is that this person is important to the president.
[ترجمه ترگمان]پیام ضمنی به comptroller و هر مقام دیگر فدرال این است که این فرد برای رئیس جمهور مهم است
[ترجمه گوگل]پیام ضمنی به حسابرس و دیگر مقامات فدرال این است که این شخص برای رییس جمهور مهم است

3. He was the comptroller of a medium-size private hospital.
[ترجمه ترگمان]او رئیس یک بیمارستان خصوصی سایز متوسط بود
[ترجمه گوگل]او حسابرس بیمارستان خصوصی متوسط ​​بود

4. This coffee got particular attention because the comptroller was present.
[ترجمه ترگمان]این قهوه توجه خاصی را به خود جلب کرد، زیرا the حاضر بود
[ترجمه گوگل]این قهوه توجه ویژه ای را به خود جلب کرد زیرا کنترل کننده حضور داشت

5. Olson has been the company comptroller since 197
[ترجمه ترگمان]اولسون \"از زمان پرواز ۱۹۷ شرکت\" حسابدار \"بوده\"
[ترجمه گوگل]اولسون از سال 1977 کنترل کننده شرکت بوده است

6. As comptroller, he alone kept the books for all of Cook County government.
[ترجمه ترگمان]به عنوان comptroller، او به تنهایی کتاب های مربوط به تمام دولت بخش کوک را نگهداری کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان حسابرس، او تنها کتاب ها را برای همه دولت مرکزی کوک نگهداری کرد

7. For example, we have the Office of the Comptroller of the Currency.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ما دفتر of پول رایج را داریم
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ما اداره حسابرس ارز را داریم

8. Finally, a little-noted change in regulations by the comptroller of the currency in December 2005 acted as the trigger.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، یک تغییر قابل توجه در مقررات توسط the واحد پول در دسامبر ۲۰۰۵ بعنوان ماشه عمل کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک تغییر کوچک در مقررات توسط حسابرس ارز در دسامبر 2005 به عنوان ماشه عمل کرد

9. John Dugan, a former comptroller of the currency, played the role of chairman of the Federal Deposit Insurance Corporation (FDIC) and said resolution actually made four options possible.
[ترجمه ترگمان]جان dugan، a سابق پول رایج، نقش رئیس شرکت بیمه Deposit فدرال را ایفا کرد و گفت که قطعنامه در واقع چهار گزینه را ممکن ساخته است
[ترجمه گوگل]جان دگن، یکی از حسابرسان پیشین ارز، نقش رئیس شرکت بیمه سپرده های فدرال (FDIC) را بازی کرد و گفت که قطعنامه چهار گزینه را ممکن ساخته است

10. Both the Office of the Comptroller of the Currency and the Office of Thrift Supervision said on Thursday the proposed regulations may go too far, chilling the interest of private equity investors.
[ترجمه ترگمان]هر دو دفتر نظارت پول و دفتر نظارت Thrift روز پنج شنبه گفتند مقررات پیشنهادی ممکن است بسیار دور شوند و سود سرمایه گذاران سهام خصوصی دلسرد شوند
[ترجمه گوگل]هر دو اداره حسابرس ارز و دفتر نظارت بر پیش بینی ها روز پنج شنبه مقررات پیشنهادی ممکن است بیش از حد متوقف شود و منافع سرمایه گذاران خصوصی را خنثی کند

11. The Office of the Comptroller of the Currency ( OCC ) charters, regulates, and supervises all national banks.
[ترجمه ترگمان]دفتر of منشور پول رایج (OCC)، قانونمند سازی و نظارت بر همه بانک های ملی است
[ترجمه گوگل]دفتر حسابرسی از ارز (OCC) منشور، تنظیم، و نظارت تمام بانک ملی است

12. William Thompson, the New York City comptroller and possible mayoral candidate in 200 had kind words for Mayor Michael Bloomberg's sound footwork on spending.
[ترجمه ترگمان]ویلیام تامسون، شهردار شهر نیویورک و نامزد احتمالی شهرداری در ۲۰۰ نفر به گونه ای برای شهردار مایکل بلومبرگ در مورد مخارج صحبت کردند
[ترجمه گوگل]ویلیام تامپسون، حسابرس شهر نیویورک و نامزد احتمالی شهردار در سال 200، سخنان دلخواه را برای مایکل بلومبرگ، شهردار مایکل بلومبرگ، درباره هزینه ها داشتند

13. In fact, David Walker, the comptroller of the currency has been travelling all over the country raising alarms about the coming fiscal problems that we are facing.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، دیوید واکر، رئیس واحد پول، در سراسر کشور برای افزایش هشدار در مورد مشکلات مالی آینده که ما با آن مواجه هستیم، سفر کرده است
[ترجمه گوگل]درواقع، دیوید واکر، حسابرس ارز در سراسر کشور در حال سفر به سراسر کشور است و باعث افزایش هشدار در مورد مشکلات مالی آیندهی که ما با آن مواجه هستیم

14. The U. S. Comptroller of the Currency Department considers that the network actually refers to a number of banks to provide banking systems.
[ترجمه ترگمان]U اس Comptroller واحد پول فکر می کند که این شبکه در واقع به تعدادی از بانک ها اشاره دارد که سیستم های بانکی را تامین می کنند
[ترجمه گوگل]حسابرس U S از اداره ارز، معتقد است که شبکه در واقع به تعدادی از بانک ها برای ارائه سیستم های بانکی اشاره دارد


کلمات دیگر: