کلمه جو
صفحه اصلی

evict


معنی : خارج کردن، بیرون کردن
معانی دیگر : بیرون کردن (به ویژه مستاجر را)، (از خانه و غیره) بلند کردن، اخراج کردن، خلع ید کردن، بیرون راندن، (از طریق دادگاه یا به خاطر حق قانونی) باز پس گرفتن، (دوباره) به تصرف درآوردن، فیصله دادن، مستردداشتن

انگلیسی به فارسی

پایان دادن، برگرداندن، بیرون کردن، خارج کردن، خلع ید کردن


اخراج، بیرون کردن، خارج کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: evicts, evicting, evicted
مشتقات: eviction (n.), evictor (n.)
(1) تعریف: to remove (a tenant or the like) from a premises by legal procedure.
مترادف: eject
مشابه: chuck, dislodge, dispossess, kick out, oust, remove

(2) تعریف: to recover (property or the like) by possessing a superior legal claim.
مترادف: expropriate
مشابه: foreclose, recover, repossess

• expel a tenant by legal process, turn out, dispossess
when people are evicted, they are officially forced to leave the house where they are living.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اخراج کردن (به حکم قانون)، خلع ید کردن، تخلیه عین مستأجره

مترادف و متضاد

خارج کردن (فعل)
discharge, dismiss, expel, bring out, send out, drive out, evict, emit

بیرون کردن (فعل)
dispossess, fire, eliminate, force, swap, drive out, evict, cashier

throw out from residence


Synonyms: boot out, bounce, chase, dislodge, dismiss, dispossess, eject, expel, extrude, force out, heave-ho, kick out, oust, out, put out, remove, send packing, show out, show the door, shut out, toss out on ear, turn out


Antonyms: admit, board, include, lease, receive, rent, take in, welcome


جملات نمونه

1. The lessor can evict the lessee for failure to pay rent.
[ترجمه ناهید] اجاره دهنده می تواند اجاره کننده را به دلیل عدم پرداخت اجاره بیرون کند
[ترجمه ترگمان]The می توانند lessee را برای عدم پرداخت اجاره اخراج کنند
[ترجمه گوگل]اجاره دهنده میتواند از پرداخت اجاره بهای اجاره کند

2. Police had to evict demonstrators from the building.
[ترجمه ترگمان]پلیس باید تظاهرکنندگان را از ساختمان بیرون براند
[ترجمه گوگل]پلیس مجبور به اخراج تظاهرکنندگان از ساختمان شد

3. They had employed heavies to evict shop squatters from neighbouring sites.
[ترجمه ترگمان]آن ها heavies را استخدام کرده بودند تا تصرف کنندگان را از محل های همسایه بیرون برانند
[ترجمه گوگل]آنها برای جلوگیری از تخریب مغازه ها از سایت های همسایه شلوغ کردند

4. They were to evict a couple and their three children from a rented house.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند که یک زوج و سه فرزندش را از یک خانه اجاره ای اخراج کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک زوج و سه فرزندشان را از یک خانه اجاره کردند

5. When the council sought to evict him for non-payment of the extra rent he pleaded in defence that the resolution was invalid.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شورا درصدد برآمد او را به خاطر عدم پرداخت اجاره اضافی اخراج کند، به دفاع از این که این تصمیم نامعتبر است، التماس کرد
[ترجمه گوگل]وقتی شورا به دنبال اخراج او برای عدم پرداخت اجاره اضافی بود، او در دفاع از این که قطعنامه نامعتبر است، درخواست کرد

6. Whether they will be allowed to evict their unwelcome, unsavoury, tenants, from belfries and elsewhere, is another matter.
[ترجمه ترگمان]این که آیا آن ها مجاز به بیرون راندن their، unsavoury، tenants، از ناقوس های کلیسا و هر جای دیگر هستند، موضوع دیگری است
[ترجمه گوگل]این که آیا آنها مجاز به اخراج ناخواسته، ناراحت کننده، مستاجران، از بلربیز و جاهای دیگر می شوند، موضوع دیگری است

7. The city needs to legally evict the owners before it can enter into another lease agreement.
[ترجمه ترگمان]این شهر باید پیش از وارد شدن به یک قرارداد اجاره دیگر، مالکان را از نظر قانونی اخراج کند
[ترجمه گوگل]این شهر باید قبل از اینکه بتواند به یکی دیگر از قرارداد اجاره نامه وارد شود، صاحب مالکان قانونی است

8. If she tried to evict him an undignified struggle would only ensue and she wouldn't give him the satisfaction.
[ترجمه ترگمان]اگر سعی می کرد او را بیرون بکشد، فقط به این نتیجه می رسید که این مبارزه پست خواهد شد و او رضایت نمی داد
[ترجمه گوگل]اگر او سعی در بیرون کشیدن او داشته باشد، مبارزه ناعادلانه تنها بر می گردد و او رضایت او را نخواهد داد

9. That provision allows owners to evict tenants if the unit is to be occupied by the owner or an immediate relative.
[ترجمه ترگمان]این شرط به مالکان این امکان را می دهد که اگر این واحد توسط مالک یا یک خویشاوند نزدیک اشغال شود، مستاجران را اخراج کنند
[ترجمه گوگل]این مقرر به صاحبان اجازه می دهد تا مستاجران را اخراج کنند، در صورتی که این واحد توسط مالک یا یک نسل فوری اشغال شود

10. Repeated court action to evict the protesters has failed: they refuse to give their names and origins.
[ترجمه ترگمان]اقدام مکرر دادگاه برای بیرون راندن معترضان شکست خورده است: آن ها از دادن نام و اصلیت خود امتناع می کنند
[ترجمه گوگل]اقدامات دادگاه تکرار شده برای اخراج معترضین شکست خورده است: آنها نام و ریشه های خود را رد می کنند

11. Failed to reset the enumerator during evict clean - up. This issue can be resolved using Cluster Administrator.
[ترجمه ترگمان]برگرداندن the در زمان پاک سازی پاک سازی شکست خورد این موضوع را می توان با استفاده از مدیر Cluster حل کرد
[ترجمه گوگل]برای پاک کردن مجدد شمارنده مجددا تنظیم نشد این موضوع را می توان با استفاده از Administrator Cluster مدیریت کرد

12. The police refused to evict them. The army refused to help.
[ترجمه ترگمان]پلیس از اخراج آن ها سرباز زد ارتش از کمک خودداری کرد
[ترجمه گوگل]پلیس اخراج آنها را رد کرد ارتش حاضر به کمک نبود

13. Failed to reset the enumerator during evict clean - up.
[ترجمه ترگمان]برگرداندن the در زمان پاک سازی پاک سازی شکست خورد
[ترجمه گوگل]برای پاک کردن مجدد شمارنده مجددا تنظیم نشد

14. A problem occurred when the wizard attempted to evict this node from the sponsor cluster.
[ترجمه ترگمان]یک مشکل زمانی رخ داد که ساحر تلاش کرد این گره را از خوشه اسپانسر بیرون کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که جادوگر سعی کرد این گره را از خوشه اسپانسر برداشته، یک مشکل رخ داد

He was evicted for nonpayment of rent.

به‌دلیل نپرداختن کرایه او را از خانه بیرون کردند.


Our counter-attack evicted the enemy from the town.

حمله‌ی متقابل (پاتک) ما دشمن را از شهر بیرون راند.


پیشنهاد کاربران

تخلیه کردن، بیرون کردن
to force someone to leave somewhere
مثال:
. Tenants who fall behind in their rent risk being evicted
. He was evicted from the bar for drunken and disorderly behaviour



کلمات دیگر: