1. Her property and land should be escheated to the nation.
[ترجمه ترگمان]دارایی و زمین او باید به ملت داده شود
[ترجمه گوگل]اموال و زمین او باید به ملت متکی باشد
2. The abolition of escheat has meant the abolition of the last of the practical consequences of free tenure.
[ترجمه ترگمان]لغو of به معنای لغو آخرین عواقب عملی تصدی آزاد است
[ترجمه گوگل]لغو حاکمیت، به معنای لغو آخرین عواقب عملی حاکمیت آزاد است
3. The lord lost his claims to escheat.
[ترجمه ترگمان]خداوند claims را از دست داده است
[ترجمه گوگل]پروردگار ادعای خود را برای فرار از دست داد
4. Escheat:Reversion of land held under feudal tenure to the manOR in the absence of legal heirs OR claimants.
[ترجمه ترگمان]Escheat: Reversion زمین تحت تصدی فئودالیسم در غیاب وراث قانونی و یا مطالبه کنندگان قانونی
[ترجمه گوگل]Escheat: بازگشت زمین تحت فرماندهی فئودالی به منور در غیاب وارث قانونی و یا متهمان
5. The dormant account reverted to the state under escheat laws.
[ترجمه ترگمان]حساب راکد به دولت تحت قوانین escheat بازگردانده شد
[ترجمه گوگل]حساب خاموش به قوانین حاکم بر دولت منتقل شد